سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بر دانشمند است که چون می آموزد، سرزنش مکند و چون به وی آموخته می شود سرمپیچد . [امام علی علیه السلام]
آموزشی - مذهبی
درباره



آموزشی - مذهبی


حمید امامی راد
سلام به اهل دلی که بی ریا و با صفاست.قلب پر از محبتش همیشه به یاد خداست.دور از وجودتان هر چه درد و بلاست. مطالب وبلاگ ترکیبی از مسائل مذهبی و آموزشی (اکثرا آموزش ابتدایی) می باشد. امید است مورد توجه قرار گیرد. ملتمس دعای خیر دوستان هسنم.
لینک‌های روزانه

راهکارهای شادمانی

 

مواقع تفریح وشادمانی فرصت وغنیمت است .  امام علی (ع)

تفریح وسرگرمی لذت بخش ، شما را در اداره زندگی ، یاری می کند وبا کمک آن بهتر به امور دنیای خویش موفق خواهید شد .

 امام رضا (ع)

1 – شادکامی ، یک حس درونی با منشأ باطنی است که آثار بیرونی نیز به همراه دارد ، تا قلباً خود را آماده خوشرفتاری و خوشرویی نکنیم ، شادمانی در رفتارمان تجلی نخواهد کرد.

2 – هر یک از زن و مرد ، در شادکامی زندگی ، نقش برجسته ای دارند. ولی مرد به لحاظ مدیریت خانواده ، در این زمینه مسئولیت سنگین تری را دارا می باشد . همه اعضای خانواده ، به او تکیه می کنند. لذا مرد شادکام ، خانواده شادکام خواهد داشت.

3 – باید خود را علیه بی حالی روحی و بی حوصلگی مجهز کنید و سهم خود را در شادکامی زندگی و خانواده ارتقاء دهید. هرگز اجازه ندهید افکار منفی و یأس آلود ، چون موریانه هایی ، ریشه های مسرت و شادکامی زندگی تان را از بین ببرد و بر شما مسلط شوند.

4 – معیارهای شخصی خود را در زمینه سود و ضرر ، بازبینی کنید . شادکامی ، عمدتاً به ادراک صحیح واقعیت ، بستگی دارد. همیشه به دست آوردن چیزی سود ، و از دست دادن چیزی ضرر نخواهد بود. برای فقدان چیزهایی را که به دست آوردنش ممکن است ( نظیر مال و منال) ، متأسف نشوید.

الف) چیزهایی که نصیبتان می شود ، شما را خیلی خوشحال ننماید.

ب) معیارهای سود و ضرر را از این گونه امور بالاتر ببرید و از زاویه دیگری آنها را ببینید. در چنین صورتی ، تعادلتان برهم نمی ریزد و در برابر مسائل زندگی ، نیروی مقاومت بیشتری احساس خواهید نمود.

5 – از احساس نفرت و انزجار نسبت به خودتان فاصله بگیرید. اگر در گذشته زندگی مطابق دلخواهتان نبوده ، آینده را فدای گذشته نکنید. می توان با بهتر زندگی کردن و برخورد مثبت و عقلانی از رنجهای زیاد کاست. اگر با خودتان کمی مهربان و واقع بین باشید ، شادکامی زندگی را بهتر احساس خواهید نمود.

6 – خود را آماده کسب تجربه از دیگران نظیر اطرافیان و همسرتان نمایید. تجارب تلخ و نامطبوع دیگران ، شما را متوجه ارزشهای موجود زندگی تان و قدردانی از آنها و در نتیجه شادکامی بیشتر خواهد نمود. تجارب مطبوع دیگران ، نیز قابل انتقال به زندگی شخصی ما خواهد بود و بر نشاط و شادابی زندگی خواهد افزود.

7 – توجه به جهان بیرون از خویشتن ، راهی برای فرار از تلخ کامی و زانوی غم در بغل گرفتن است. غم خوردن یک عاطفه انسانی است. برای رهایی از آن باید خویشتن را با تغییرات و فراز و نشیبها ، تطبیق دهیم. باید این واقعیت را بپذیریم که همه آنچه که موجب نگرانی ما می شود ، هرگز رخ نمی دهد و بخشی که واقع می شود ، نیز قابل اجتناب است.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حمید امامی راد 90/2/18:: 9:19 صبح     |     () نظر

روز تولد شادی من


تا به حال هیچ به روزهای نخست مهد کودک یا دبستان خود اندیشیده اید ؟ زیرا می دانید که یکی از رویدادهای لذت بخش و فراموش نشدنی برای هر کودک ، گام نهادن به محیط آموزش و پرورش است . نوزاد دیروز ، دانش آموز امروز می باشد . او که تا چند روز پیش در خانه سرگرم بازی و تفریح بود امروز باید مدرسه رفتن و مسئولیت های کوچک را به عنوان مهمترین وظایفش بپذیرد . پیشینه تربیت کودک می تواند کلاس و مدرسه را محیطی امن و توأم با نشاط و شادمانی و یا به محیطی پر از اضطراب و هیجان و تنش تبدیل کند . هر چند تجربه خوب از دوران مهد و پیش دبستانی می تواند علاقه و تمایل او را برای دوره ابتدایی صدچندان کند ولی اگر کودک در دوران آمادگی خود تجربه سخت و دشواری را سپری کرده مدرسه را نیز با زحمت و دردسر خواهد پذیرفت .
? روز اول شادمانی من
ممکن است برای بسیاری از کودکان خردسال روز اول مدرسه سخت باشد زیرا کودک علاوه بر دور شدن از محیط امن خانه و والدین ، باید خود را با محیطی کاملاً جدید و افرادی ناآشنا و غریب سازگار کند.
والدین باید برای عکس العملهای عاطفی فرزندشان آمادگی های لازم را داشته باشند . زیرا در غیراینصورت می توانند باعث تشدید مسائل عاطفی فرزندشان شوند . هر چند کمتر کودکی را در کلان شهرها می بینیم که تجربه مهدکودک را نداشته باشند اما در صورت امکان بسیار خوب است که والدین چند روز قبل از بازگشایی مدارس ، کودک را به محل مدرسه ببرند و او را با فضای فیزیکی و حتی عاطفی آموزگارش آشنا نمایند . باید به او این اطمینان را داد که در مدرسه هم دوستان جدید پیدا خواهی کرد و ساعات خوشی را با آنها خواهی گذراند . پدر و مادر باید به کودک خود این اطمینان را بدهند که هنگام تعطیلی مدرسه ، مشتاقانه منتظر او خواهند بود که این باعث می شود دلهره و تشویش او کاهش یابد . در اغلب موارد دانستن این نکات به ظاهر ساده ، ترس و اضطراب ناشی از روز اول مدرسه را در کودکان کاهش می دهد و موجب راحتی خیال آنان می شود . شما می توانید با نقش بازی کردن روز اول مدرسه خود را برای او بازی نمائید . با این کار شما به فرزندتان می فهمانید که هر کس چنین تجربه و ماجرایی را پشت سر می گذارد .
آنچه که در اینجا باید به آن توجه داشت این است که برخی از کودکان به تازگی از شر شب ادراری خلاص شده اند پس بعد از بررسی محیط فیزیکی مدرسه از دستشویی ها و توالتها به اتفاق کودک بازدید کنید زیرا یافتن محل توالت مهم ترین و اصلی ترین مشکل است زیرا در غیراینصورت امکان بازگشت شب ادراری ثانویه وجود دارد . پس نکته حائز اهمیت این است که لباس مناسبی برای کودک در نظر بگیرید تا هر چه کمتر بند و زیپ و دکمه داشته باشد تا او بتواند به تنهایی ازعهده دستشویی رفتن برآید.
دوست پیدا کردن و وارد گروه همسال در مدرسه شدن نیز یکی از مشغله های فکری کودکان خردسال در محیطهای ناآشناست . زیرا کودک به طور حتم می داند که با عده زیادی از بچه های همسن و سال خود آشنا خواهد شد ، ولی این مسئله که با چه کسی می تواند رابطه صمیمانه تری برقرار کند قدری او را نگران می کند . روز اول که ( حتماً ) با فرزندتان به مدرسه می روید معلمش را به او معرفی کنید و به کودک نیز اجازه دهید تا خودش را به معلم معرفی کند . سعی کنید با رفتار و عمل خود اعتمادتان را نسبت به معلمان و مربیان مدرسه نشان دهید تا از این طریق کودک احساس امنیت و آرامش لازم را به دست آورد . اگر شما به عنوان والدین ، سخت به صلاحیت و شایستگی معلمین و مدیران مدرسه تردید داشته باشید این احساس شک و تردید به کودک منتقل می شود و او را دچار اضطراب و نگرانی می کند . زمانی هم که قصد ترک فرزندتان را دارید حتماً با او خداحافظی کنید و با اطلاع کودک از او جدا شوید. اگر وابستگی بسیار شدید بود بهتر است روز های اول بین زنگهای تفریح کودک خود را ملاقات نمائید. هیچ گاه خود را در گوشه ای پنهان نکنید . زیرا این کار موجب سلب اعتماد کودک از شما می شود وکمتر حرفها و قولهایتان را باور خواهد کرد . چنانچه لحظه آخر فرزندتان به شما چسبید و از رفتن به کلاس امتناع کرد اصلاً نگران و دلگیر نشوید زیرا این عکس العمل شما تأثیری منفی بر او می گذارد و کودک را بیشتر ناراحت میکند .
در چنین شرایطی می توانید از مربیان و مشاوران مدرسه که در این امر تجربه بیشتری دارند کمک بگیرید و به آنها اجازه دهید با شیوه خود کودک را به کلاس ببرند . به طور کلی سعی کنید زمان خداحافظی با کودک را طولانی نکنید زیرا ممکن است با این کارتان او را دلتنگ و پریشان کنید . همیشه با یک خداحافظی صمیمانه ولی مصمم ، از کودک جدا شوید تا رنج و اضطراب جدایی را در او هر چه کمتر کنید و موجب گریه و زاری او نشوید . جملات حمایت کننده و امیدبخش شما می تواند او را برای پذیرش کلاس و مدرسه آماده کند . صحبت کردن با کودک درباره کارهای روزمره کلاس و آگاهی از فعالیت های آموزشی او موجب ارتباط هر چه بیشتر خانه و مدرسه می شود . آموزشهای اولیه مهارت ه‍ایی مثل خواندن ، نوشتن ، درک مفاهیم ساده ریاضی ، علوم و هنر در خانه زمینه ای برای یادگیری بهتر کودک در مدرسه به وجود می آورد . تلاش برای یادگیری و آموزش خیلی زودتر از سن دبستان آغاز می شود ایجاد محیطی گرم و صمیمی برای رشد مناسب کودک ، راهنمایی و تشویق مستمر کودک برای فراگیری مفاهیم اولیه ، فراهم آوردن محیطی غنی برای شکوفا شدن استعدادها و توانایی های کودک ، پرورش اعتماد به نفس در کودک و شادی و ... زندگی همه از جمله شرایطی است که خانواده می تواند در جهت رشد و تعلیم و تربیت کودک برای او فراهم کند .



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حمید امامی راد 90/2/18:: 9:16 صبح     |     () نظر

راز کودکان گریزپا


? حمایت افراطی
انسان ها از حضور در موقعیت هایی که به نفع آنها نبوده یا به نوعی ارضاکننده نیازها و خواسته های آنها نیست دوری می کنند بویژه موقعیت هایی که برای آنها آزاردهنده باشند یا به نسبت سن و نیازهایشان، موقعیت های جذاب تر و سودمندتری وجود داشته باشد. هر اندازه سن افراد کمتر باشد میزان تطابق پذیری فرد با واقعیات و ضروریات کمتر می شود.
این مسئله درباره کودکان و نوجوانان و حضور آنها در مدرسه نیز صدق می کند. به دانش آموزانی که محیط مدرسه برای آنها جذابیت نداشته، «مدرسه گریز» گفته می شود.علل متعددی برای ترس کودکان از مدرسه یا فرار آنها وجود دارد. علت اصلی مدرسه گریز بودن دانش آموزان سال اول ابتدایی، اضطراب جدایی در کودکان است. اضطراب جدایی در کودکانی بیشتر است که وابستگی شدید و غیرمتعارف به مادرشان دارند. اضطراب جدایی پدیده ای است که از سن ? ماهگی در کودکان به وجود آمده و بطور طبیعی باید تا سن چهار سالگی رفع شود. مادرانی که شخصیت حمایت کننده افراطی داشته یا بیش از حد عاطفی هستند، پدیده اضطراب جدایی را در کودکان افزایش می دهند. رفتن کودک به مهد کودک، عدم پاسخ به ترس کودک از جدایی مادر و برقراری اطمینان از دیدار مجدد کودک با مادر در صورت جدایی و به وجود آمدن خاطرات شیرین و خوش، از راه های کاهش پدیده اضطراب از جدایی در کودکان است. ضعف یادگیری و عدم تعادل بین شیوه تدریس و توقعات تحصیلی مدرسه با توانایی های دانش آموز از دیگر علل مدرسه گریز بودن دانش آموزان است.
در صورتی که مطالبات آموزشی اولیای مدرسه و توقع معلمان بیش از توان یادگیری دانش آموز بوده و این امر منجر به تحقیر یا تنبیه دانش آموز و در نتیجه کاهش اعتماد به نفس وی شود، بطور طبیعی کودک یا نوجوان مدرسه گریز می شود. ایجاد آمادگی ذهنی در کودک قبل از شروع سال تحصیلی، شناخت نیازها و محدودیت های دانش آموز و تلاش برای رفع آن، ایجاد انگیزه برای علاقه مند کردن کودک به درس و مدرسه با تشویق و دادن هدیه می تواند از میزان بیزاری کودک از مدرسه کاسته و دانش آموز را به رفتن به مدرسه و یادگیری علم تشویق کند. رفتن کودکان به مهدکودک یا پیش دبستانی، آمادگی لازم را برای رفتن کودکان فراهم کرده و با ایجاد فضای دوستانه میزان اضطراب جدایی یا بیزاری از مدرسه را در کودکان به حداقل می رساند.
کودک یک ربعی در اتاق خواب را به روی خودش بسته و می گوید: «مامان! حالم خوب نیست. دلم درد می کند.» ساعت هفت صبح است و حداکثر نیم ساعت فرصت باقی مانده تا به موقع روانه محل کار شوید.
اداره برای شما مادر کارمند و مدرسه برای کودک دانش آموزتان. امروز هم بدون شک تأخیر خواهید خورد اما نگران کننده تر بهانه گیری ها و تظاهر به تمارض کودکتان است.
این سومین باری است که او از دل درد شکایت می کند اما آیا واقعاً بیمار است یا این بهانه ای آشنا برای فرار از کلاس درس است !
اغلب بچه ها هراز گاهی نرفتن به مدرسه را بهانه می کنند اما در مورد پنج درصد از آنها این دلزدگی از کلاس درس آنچنان زیاد می شود و شکلی افراطی به خود می گیرد که دیگر حاضر نیستند برای یک روز دیگر سر کلاس درس حاضر شوند.
روان شناسان معتقدند این نوع بهانه گیری بیشتر در میان بچه هایی که برای اولین بار به مدرسه می روند شایع است. والدین برای مهار این رفتار، می توانند از روش های مختلفی استفاده کنند.
آنها باید در مرحله اول ببینند آیا خود مقصرنیستند و برای رفتن به مدرسه کودکان خود را تحت فشار زیاد قرار نداده اند در مورد بچه های کلاس اولی بردن بچه ها به مدرسه قبل از شروع کلاس هایشان و یا حتی باز شدن مدرسه روش مؤثری است و باعث می شود بچه ها از ورود به یک محیط ناآشنا نترسند.
می توانید محوطه بازی و یا کلاس ها را به او نشان دهید و یا حتی او را با مسیر رفتن به مدرسه اش آشنا کنید.
در اغلب موارد ترس کودکان تازه دبستانی با همراهی والدینشان جای خود را به اعتماد به نفس می دهد. با این حال اگر کودک همچنان در برابر رفتن به مدرسه مقاومت نشان داد او را نزد یک روان شناس کودک ببرید تا بتواند مشکل را ریشه یابی و ترس و نگرانی های نهفته کودکتان را بیابد.
برخی از مشکلات متداولی که باعث واهمه کودکان از رفتن به مدرسه و حضور در کلاس درس می شود عبارتند از:
? مشکل در مدرسه
در حالی که برخی کودکان از همان روز اول حاضر نیستند پایشان را در مدرسه بگذارند ممکن است کودکی جزو آن دسته از کودکانی باشد که پس از مدتی بطور غیر منتظره اعلام می کند، از مدرسه نفرت دارد.
? مشکل در یادگیری
وقتی کودکی با قاطعیت اعلام می کند از مدرسه بیزار است، مشکل می تواند مربوط به یادگیری و نوع آموزش او در مدرسه یا در یک درس بخصوص باشد.
این احتمال نیز وجود دارد که در مدرسه حوصله اش سر می رود چون یا خیلی باهوش است و آموزشی کافی نمی بیند یا آن که در یادگیری برخی مفاهیم درسی دچار مشکل می شود و نیاز به تمرین و تکرار بیشتری در محیط خانه دارد.
هاروی مندل نویسنده کتاب «چرا بچه ها نمره زیر ?? می گیرند » پیشنهاد می کند: «دلیل بیزاری هر چه که باشد بهتر است فوراً قرار کوچکی با معلم او بگذارید تا مشکل را ریشه یابی کنید.»
این متخصص توصیه می کند بچه ها را قبل از شروع کلاس ها و یا در مدت تحصیلشان به مراکز شنوایی سنجی یا بینایی سنجی ببرید تا از سلامت بینایی یا شنوایی آنها اطمینان حاصل کنید. یک کودک ممکن است نتواند تخته سیاه را خوب ببیند و یا صدای معلمش را خوب بشنود و خود نیز متوجه این امر و علت بیزاری اش از مدرسه نباشد.
? ارتباط ضعیف با معلم
گاهی علت بیزاری یکباره بچه ها از مدرسه برقرار نکردن ارتباط خوب عاطفی با مربی یا معلم است.
گاهی نیز یک سوء تفاهم یا رنجش کوچک می تواند بچه ها را از معلمشان دلزده کند و باعث شود آنها بیزاری از مدرسه را بهانه کنند.
روانشناسان توصیه می کنند: «هر کودکی می خواهد معلمش او را دوست داشته باشد و اگر چنین احساسی نداشته باشد مسلماً به لحاظ درسی نیز پیشرفت لازم را نخواهد داشت. گاهی دعوت از معلم کودک برای صرف یک ناهار یا عصرانه صمیمانه می تواند روابط را بهبود بخشد و کودک را به محیط مدرسه علاقه مند کند.»
? قلدری بچه های بزرگ تر
عدم تمایل ناگهانی کودکان برای رفتن به مدرسه یا سوار شدن در سرویس به همراه اعلام انزجار از مدرسه می تواند بخاطر ترس از رودررو شدن بچه های بزرگ تر و قلدری کردن و یا زور گفتن آنها به کودکان باشد.
در چنین مواقعی بهتر است مشکل را با ناظم مدرسه یا مدیر او در میان بگذارید تا مشکل را ریشه یابی کنید. بیشتر مدارس قوانین و مقررات سفت و سختی در مورد قلدری و زورگویی به بچه های کوچک تر دارند و می توانند به شما کمک کنند.
? احساس تنهایی
بچه ها گاهی به این علت مدرسه را دوست ندارند چون با کسی دوست نیستند و یا نتوانسته اند برای خود دوستانی پیدا کنند. احساس تنهایی آنها می تواند با نداشتن دوستی برای همراه شدن با او هنگام زنگ تفریح یا ناهار تشدید شود و این گاه از چشم والدین پنهان می ماند.
تشویق کودک به شرکت در کلاس های فوق برنامه تفریحی - آموزشی ای که در خود مدرسه برگزار می شود و یا فرستادن او به اردوهای یک روزه از طرف مدرسه می تواند برای غلبه بر این احساس تنهایی او مفید باشد و به او در یافتن دوستان خوب کمک کند.
همچنین می توان با برقراری یک رابطه دوستانه با مادران دیگر به کودک در دوست یابی کمک کرد.
? استرس تحصیلی
تحت فشار قرار دادن کودکان در امر تحصیل و گرفتن نمرات درخشان در بیشتر مواقع یکی از عمده دلایل بیزاری کودکان از مدرسه در درازمدت است.
بسیاری از والدین با اصرار برگرفتن نمره ?? کودک خود را از محیط درس و دانش اندوزی خسته و سپس دلزده می کنند و این گاه می تواند به افت تحصیلی آنان بینجامد.
به خاطر داشته باشید که همه کودکان استعداد تحصیلی یکسانی ندارند و قابلیت های ذهنی یک کودک تنها با درس خواندن و رفتن به مدرسه شکوفا نمی شود.
یک کودک برای رشدی همه جانبه باید به لحاظ روحی نیز از آرامش کافی برخوردار باشد و این با تحت فشار قرار دادن او برای گرفتن نمره ?? صرفاً حاصل نمی شود.



پروانه محبی
دکتر ابوالقاسم مهری نژاد- روانشناس

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حمید امامی راد 90/2/18:: 9:4 صبح     |     () نظر

چرا بچه‌ها مدرسه را دوست ندارند؟


دکترمهرداد ناظری:
آیا تا به حال فکر کرده‌اید که چرا بچه‌ها مدرسه را دوست ندارند و برای تعطیل شدن آن لحظه شماری می‌کنند؟
یا چرا موقعی که روی نیمکت‌ها و صندلی مدارس می‌نشینند احساس عذاب و درد و رنج می‌کنند؟ گویا تقویم مورد تایید بچه‌ها با بزرگسالان بسیار متفاوت است. بچه‌ها عاشق رنگ قرمز تقویم‌ها و به‌دنبال افزایش روزهای تعطیل هستند. آنها در زمستان هر روز به آسمان خیره می‌شوند تا شاید برف زمین را سپیدپوش کرده و به رویاهای آنها رنگ واقعیت ببخشد و در فصل بهار با یاد روزهای گرم تابستان روز و شب را سپری می‌کنند.

بسیاری از ما روز اولی را که قدم به مدرسه گذاشتیم به‌یاد داریم، روزی که برای بسیاری از کودکان، رنگ غم و اندوه دوری از خانواده‌ها را داشته است، بچه‌ها در حالی که پدر و مادرهایشان جلوی در مدرسه ایستاده بودند، به همدیگر دست تکان می‌دادند و با نگاهی تلخ از هم جدا می‌شدند. حال اگرچه این درد و رنج مربوط به ورود به مدرسه تا حدی می‌تواند طبیعی باشد اما آنچه مسئله تلقی می‌شود این است که بسیاری از کودکان و نوجوانان حتی تا سال‌های پایانی دوره متوسطه تغییری در روحیه و احساسشان نسبت به مدرسه پدید نیامده و جایی در دلشان برای درس و مدرسه و کتاب باز نمی‌شود.

یک معلم که حدود 20 سال سابقه تدریس دارد می‌گوید: هرگز حاضر نیستم، جایم را با دانش‌آموزان عوض کنم. دوران مدرسه برای من به مانند یک کابوس می‌ماند؛ کابوسی که هر وقت در خواب می‌بینم دچار سردرد و ناراحتی، غم و اندوه می‌شوم. دانش‌آموزان بعد از پایان دوران متوسطه به سرعت از فضای مدرسه دور می‌شوند و روزهای کودکی و نوجوانی‌شان را با شتاب هر چه تمام‌تر به دست فراموشی می‌سپارند.

مدرسه برای بسیاری از کودکان تداعی‌کننده روزهای سخت و بی‌روح و یک فضای دلسرد‌کننده و پر از استرس و هیجانات روحی نامناسب است. اما واقعا این یک سؤال اساسی است که چرا بچه‌ها مدرسه را دوست ندارند؟ آیا چون فضای آموزشی آن فضای مناسب و بهینه برای پرورش استعدادهای آنها نیست یا اینکه در ارتباط میان معلم‌ها و دانش‌آموزان مشکلاتی وجود دارد؟

معلم‌ها معترضانه می‌گویند: بچه‌ها نسبت به گذشته تنبل‌تر و تن پرورتر شده‌اند و درست درس نمی‌خوانند و به حرف‌های ما گوش نمی‌دهند و دانش‌آموزان پاسخ می‌دهند: مدرسه مکان کسل‌کننده و بی‌روحی است که ما در آنجا احساس شادابی و سرزندگی نمی‌کنیم. به‌نظر می‌رسد لازم است که به این سؤال با تامل و ژرف نگری بیشتری پاسخ دهیم.

تناقض در جامعه پذیری‌ بچه‌ها

با رسیدن به سن 7 سالگی به دنیای جدیدی به نام مدرسه وارد می‌شوند. مدرسه اولین قدم و مرحله‌ پیوند کودک با جامعه است که نقش اساسی در تکوین روند اجتماعی شدن (socialization) آنها دارد. کودک با ورود به مدرسه، حوزه ارتباطی جدیدی را تجربه می‌کند که با دنیای خانواده‌ای که در آن به دنیا آمده و سال‌های اولیه زندگی خود را در آن گذرانده بسیار متفاوت است.

روان‌شناسان اجتماعی معتقدند: با توجه به اینکه آموزش‌های دوران کودکی عموما ‌آموزش‌های نرم و منعطفی است در برابر آموزش‌های مدرسه‌ای که غالبا آموزش‌های سخت و غیرقابل انعطاف است، دچار چالش و مشکل می‌شود. کودکان در مدارس مجبورند بیشتر به گفته‌های معلم‌ها گوش داده و از گفته‌های آنها اطاعت کنند، در حالی که کودکان امروز در خانه‌ها با توجه به گسترش فرهنگ فرزندسالاری کمتر در قالب‌های اطاعت‌پذیری و فرهنگ تابعیت هویت می‌پذیرند. بنابراین شاید اولین عامل اساسی عدم‌علاقه دانش‌آموزان به مدرسه ریشه در تعارض میان این دو مدل متفاوت اجتماعی شدن آنها داشته باشد.

در کشورهایی که شیوه‌های آموزش دستوری وجود دارد یعنی معلم در کلاس درس نقش عمده و اساسی ایفا می‌کند و همه چیز در قالب تکالیف درسی از طریق معلم‌ها به بچه‌ها منتقل می‌شود، طبیعتا در روحیه دانش‌آموز احساس سرخوردگی و عدم‌علاقه را ایجاد می‌کند. به‌طور کلی این یک خاصیت و ویژگی اساسی روحی هر فرد است که هر کنش یا عملی که علایق و عواطف او را تحت‌تأثیر قرار دهد با آن به مقابله و عکس العمل برمی‌خیزد، اما چون ترویج روحیه لطافت و مهرورزی، ‌تجربه‌ای است که نیاز به درونی شدن در فرهنگ آموزش یک کشور دارد، بنابراین به صرف آموزش معلمان و یادآوری این نکته که مهر و عطوفت را آنها باید در رفتار و کنش‌های خود با دانش‌آموزان سرلوحه خود قرار دهند، نمی‌توان نظام آموزشی را از حالت سخت خارج ساخته و به حالت نرم مبدل کرد.

زنگ مدرسه، زنگ شادی‌

هنوز هم وقتی صدای زنگ مدرسه به صدا درمی‌آید، این شور و هیجان و شادی است که در میان بچه‌ها تکثیر می‌شود. شاید همواره با این سؤال مواجه شده باشید که چرا وقتی صدای زنگ مدرسه به صدا در می‌آید و پایان ساعت درس و کلاس اعلام می‌شود، بچه‌ها با جیغ زدن و فریاد کلاس‌ها را ترک می‌کنند. اخیرا برای پاسخگویی به این سؤال تحقیقاتی انجام گرفت که اشاره به آن جالب توجه است. در این آزمایش که روی 10 مدرسه در شهر تهران انجام گرفت، ‌نتایج به دست آمده نشان داد که بچه‌ها از فضای نهاد مدرسه بسیار فاصله گرفته‌اند و یک شکاف بین نهاد آموزش و دانش‌آموزان ایجاد شده است.

روند این تحقیق به این صورت دنبال شد که صدای جیغ زدن بچه‌ها بعد از پایان ساعات درس و نواخته شدن زنگ خروج روی چند CD ضبط شد و مورد تجزیه و تحلیل روانشناختی قرار گرفت. در نهایت نتایج نشان داد که جیغ و فریاد بچه‌ها سه موضوع اصلی را اعلام می‌کند.

بچه‌ها می‌گویند:
الف) ‌ما را رها کنید، ما رهایی را دوست داریم.
ب) ما عاشق طبیعت، کیهان و هستی هستیم و هر چیزی که بین ما و طبیعت فاصله بیندازد ما آن را نمی‌پذیریم.
پ) ما نسبت به آموزش در مدارس انتقاد داریم.

تجربه نشان داده که هر وقت روحیه و احساس درونی دانش‌آموزان را در اولویت توجه‌های خود قرار ندهیم و به صدای آنها گوش نکنیم آنها از ما فاصله گرفته و ممکن است در تعامل و برخورد با ما عکس العمل نشان دهند. این موضوع نیز می‌تواند تا حدی به این اصل مرتبط شود که بچه‌ها ‌در دوره کودکی به ویژگی‌های درونی شخصیتی‌شان توجه بیشتری شده و این موضوع در نظام آموزش به فراموشی سپرده می‌شود.

احساس تعلق به مدرسه

در ژاپن توجه به احساس تعلق به مکانی به نام مدرسه زیاد است. یک معلم ژاپنی می‌گوید: دانش‌آموزان برای یادگیری به مدرسه نمی‌آیند. آنها برای دیدار با دوستانشان به مدرسه می‌آیند، بنابراین من بیشترین تلاش خود را برای کمک به دانش‌آموزان در پیدا کردن دوست صرف می‌کنم. وقتی دانش‌آموزی در یادگیری کند است تلاش می‌کنم که او با گروه‌های مختلفی از دانش‌آموزان ارتباط دوستانه برقرار کند و از آن لذت ببرد.

بنابراین اگر احساس لذت از محیط را یک اصل اساسی آ‌موزش تلقی کنیم و توجه خود را معطوف به این ویژگی مهم روحی دانش‌آموزان کنیم، می‌توان امیدوار بود که بچه‌ها به مدرسه علاقه بیشتری پیدا کنند. بچه‌ها به مدرسه می‌آیند تا با دوستان جدیدی آشنا شده و روح همدلی و همراهی با آنها را پیدا کنند. ما نباید فرصت تجربه پذیری عاطفی کودکان را با روش‌های سخت و غیرمنعطف و اولویت بخشی به آموزش‌های غیرمانوس، تخریب کنیم. بچه‌ها باید از لحظه‌ای که وارد مدرسه می‌شوند، احساس صمیمیت و شور و شوق را نسبت به محیط آموزش داشته باشند. هدف اصلی آموزش و پرورش، ‌ایجاد درک مناسب فرد از خود، توجه به رشد روحی و عاطفی و رشد انسان‌هایی همنوا با جامعه عشق محور است.

در سال‌های اخیر نتایج تحقیقات حاکی از این است که بچه‌ها در محیط بیرون از مدرسه بهتر می‌توانند نکات و مسائل آموزشی را فرا بگیرند. بر همین اساس در ژاپن و آلمان بچه‌ها را به دلایل و بهانه‌های گوناگون به طبیعت برده و یا در مسافرت‌های دسته جمعی به گسترش روحیه عشق ورزی و نزدیکی میان معلم‌ها و دانش‌آموزان کمک می‌کنند.

بچه‌ها باید از روزمرگی‌ها رها شوند تا بتوانند حرف‌ها و ایده‌های نو داشته باشند. در فضای باز و ایجاد بستر مناسب گفتمانی میان معلم با دانش‌آموز و دانش‌آموز با همکلاسی‌ها، نیازها، رویاها و آرزوهای کودکان به بیرون تجلی یافته و عرصه‌ای برای ساختن شهروندانی متفاوت پدید می‌آید.

از یاد نبریم که همچنان نظام آموزشی و معلم و اولیای مدرسه نمی‌توانند به عقده‌ها، سرخوردگی‌ها و ناکامی‌های شخصیتی دانش آموزان پاسخ مناسبی دهند. در چنین فضایی بچه‌ها، مدرسه را در قلب و روحشان دوست نخواهند داشت و به آن دل نمی‌دهند. فراموش نکنیم که ارتباطات گسترده از هر برنامه آموزشی مهم‌تر است.

 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حمید امامی راد 90/2/18:: 9:2 صبح     |     () نظر

روان‌شناسی خشونت در مدرسه



روان‌شناسی خشونت در مدرسه

مدرسه، اغلب نخستین مکانی است که مجبوریم با دیگران زندگی کنیم. مدرسه، جدا و متفاوت از جامعه نیست. وقتی در جامعه خشونت هست، در مدرسه هم هست، ولی مدرسه محلی است که برای زندگی آینده آماده می‌شویم و آموزش «انسان اجتماعی شدن» را از طریق احترام به دیگران و پذیرفتن آنان می‌آموزیم. اگر مدرسه نتواند چنین آموزش‌هایی بدهد در برابر نسل آینده وظیفه خود را انجام نداده است. همان‌طور که می‌دانید خشونت یکی از مهم‌ترین آسیب‌هایی است که سلامت روان فرد و در نهایت جامعه‌ای را به خطر می‌اندازد. به همین دلیل است که آموزش خشونت در مدرسه در مقایسه با اماکن دیگر از حساسیت‌های ویژه‌ای برخوردار است زیرا اگر به خشونت در مدرسه فرصت و امکان بدهیم موجب شده‌ایم جامعه فردا، خشن‌تر از امروز شود اما خشونت در مدرسه به چه شکل‌هایی دیده می‌شود؟ این خشونت‌ها در کلاس، در بین هم‌شاگردی‌ها، بین معلم و دانش‌آموز و خشونت در حیاط و محیط مدرسه بین دانش‌آموزان مشاهده می‌شود...

همچنین خشونت در راه مدرسه، چه در بین دانش‌آموزان و چه بین دانش‌آموزان و جوانانی که از جاهای دیگر می‌آیند بروز می‌نماید. رفتار خشونت‌آمیز می‌تواند شامل زورگویی، باج‌گیری، دزدی، تخریب اموال و آسیب رساندن به محل، وسایل و تجهیزات مدرسه باشد. این خشونت‌ها علل متفاوتی دارند که شکست تحصیلی یکی از مهم‌ترین دلایل خشونت‌ورزی است. دانش‌آموزی که در مدرسه موفق نباشد، احساس بد و ناخوشایندی دارد و به نسبت شکست‌ها، گرایش به خشونت پیدا خواهد کرد. دشواری‌های اجتماعی، نابسامانی‌های اجتماعی، اقتصادی و خانوادگی از دیگر علل زمینه‌ساز بروز خشونت در مدرسه است. فقر، بیکاری، بیسوادی پدر و مادر، طلاق و اعتیاد مواردی از نابسامانی‌های اجتماعی به شمار می‌روند که بیشتر از همه، مدارس مناطق محروم و شهرک‌های دور از مرکز را گرفتار می‌سازد. بنابراین مبارزه با خشونت و حفظ تعادل روانی دانش‌آموزان به همه مسوولان، مدیران، کارکنان و معلمان مدرسه به همه پدران و مادران و به همه دانش‌آموزان مربوط می‌شود و نیاز به آگاهی و تعهد همه دارد.
مقاله ای از :دکتر محمدمهدی قاسمی/ روان‌پزشک
 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حمید امامی راد 90/2/18:: 8:58 صبح     |     () نظر

کم رویی در دانش‌آموزان


انسان اصالتا موجودی است اجتماعی و نیازمند برقراری ارتباط با دیگران، بسیاری از نیازهای عالیه انسان و شکوفا شدن استعدادها و خلا قیت هایش فقط از طریق تعامل بین فردی و ارتباطات اجتماعی ارضا می گردد. در واقع خودشناسی، برقراری ارتباط موثر و متقابل بادیگران و پذیرش مسوولیت اجتماعی از اهداف اساسی همه نظام های تربیتی است. در دنیای پیچیده امروز یعنی در عصر ارتباطات حضور فعال فرهنگی و احاطه بر زنجیره علوم، فنون و تکنولوژی برتر انکار پذیر است.
در هر جامعه ای درصد قابل توجهی از کودکان، نوجوانان و بزرگسالا ن بدون آن که تمایلی داشته باشند. ناخواسته خود را در حصاری از کم رویی محبوس و زندانی می کنند و شخصیت واقعی و قابلیت های ارزشمند ایشان در پس توده ای از ابرهای تیره کم رویی ناشناخته می مانند.
چه بسیار دانشآموزان، دانشجویان، کارمندان، کارگران و ... هوشمند و خلا قی که درمدارس، دانشگاه ها، ادارات، کارخانجات و ... فقط به دلیل کم رویی و ناتوانی اجتماعی، همواره از نظر پیشرفت تحصیلی و شغلی و قدرت خلا قیت و نوآوری نمره کم تری عایدشان می شود. چرا که کم رویی یک مانع جدی برای رشد قابلیت ها و خلا قیت های فردی است.
مساله کم رویی غالبا باگذشت زمان فشردگی و پیچیدگی روابط بین فردی و تشدید فشارهای اجتماعی، رقابت ها، گوشه گیری ها، تکروی ها و عزلت گزینی ها و تنهایی ها گسترده تر و شدیدتر می شود و درصد بیشتری از جوانان و بزرگسالا ن را فرا می گیرد که می تواند به تدریج به صورت نوعی بیماری روانی درآید مگر این که بتوانیم با تشخیص سریع و استفاده از روش های تربیتی و درمانی مناسب و موثر از گسترش و تشدید آن جلوگیری کنیم.
? کم رویی و احساس تنهایی
دانشآموزی که قادر به برقراری ارتباط با دیگران نیست به طور قابل ملا حظه ای کم تر از دیگران از روابط اجتماعی بهره می برد. چنین فردی نمی تواند احساسات خوشایند یا ناخوشایند، ترس ها یا نگرانی ها یا آرزوها یا امیدهایش را با نزدیکان و دوستانش در میان بگذارد و پاسخ ها و عکس العمل های ایشان را دریافت کند. شایان ذکر است که به دلیل ویژگی ها و نیازهای خاص روحی اجتماعی نوجوانان، ظهور پدیده تنهایی در بین نوجوانان به طور فوق العاده ای بیشتر از شیوع احساس در میان بزرگسالان است.
بنابراین به طور خیلی جدی می بایست افراد مبتلا به این پدیده را اعم از نوجوانان و بزرگسالان مورد توجه قرار داد و با اتخاذ روش اصلاحی و درمانی مناسب یا مراجعه به متخصصین مربوطه، مورد درمان و توانبخشی اجتماعی قرار داد. بدون تردید در دنیای پیچیده امروز، فراوانی، ناراحتی ها و رنج های ناشی از مشکلات ارتباطی و سازگاری اجتماعی مانند اضطراب، افسردگی، کم رویی، احساس تنهایی و... به مراتب بیش از بیماری های قلبی است. براساس تحقیقات انجام شده بسیاری از ناراحتی های قلبی نتیجه فشارهای عاطفی و روانی و روابط ناسالم یا ناموفق بین فردی است و هیچ منشا فیزیکی و بدنی نداشته باشد.
بعضی نیز کم رویی را برای دختران امری عادی و صفتی مثبت تلقی می کنند و آن را برای پسران یک ویژگی یا منش ناپسند می دانند در حالی که کم رویی یک معلولیت اجتماعی و مانع رشد مطلوب شخصیت است و برای هر دو جنس امری نامطلوب است.
? برای درمان کم رویی باید مطالب زیر رعایت شود
? تمرین
با صبر و تمرین در خانه پیش خانواده و در مقابل پدر و مادر سوال های درسی را مطرح کرده و پاسخ گویی تا بر اثر تکرار و تمرین این عمل کاملا دریابی باحرف زدن در مقابل دیگران اتفاق ناگواری نخواهد افتاد.
? تلقین
از خود بپرسید چرا مقابل تخته سیاه خود را گم می کنم؟ من که استعداد دارم، من که درسم را خوب بلدم، پس باید مثل بلبل حرف بزنم و پاسخ گویم: وقتی به خود تلقین کردید کم کم ترس و کم رویی از بین می رود و مشکل شما حل می شود.
? اعتماد به نفس
باید برای تامین خوش بختی و سعادت خود باید به شخص و به نیت و عمل خویش تکیه نماید و باور کند که باید پله های ترقی و تکامل را با پای خود بپیماید و تصمیم بگیرید هر طور شده بر مشکل کم رویی پیروز شوید. انشا»الله پیروز خواهید شد.
? امید
امیدوار باش و یقین بدان مشکل کم رویی شما به آسانی برطرف خواهد شد زیرا از استعداد خوبی برخوردار هستی. فقط یک تصمیم قاطع و اراده آهنین لازم است که مشکل شما را به طور کلی حل کند.




قاله از سرکار خانم بتول فتحی

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حمید امامی راد 90/2/18:: 8:56 صبح     |     () نظر

طرز برخورد با دانش‌آموزان خجالتی


انسان موجودی اجتماعی است و به برقراری ارتباط با دیگران نیازمند است. بسیاری از نیازهای عالیه انسان و شکوفا شدن استعدادها و خلاقیت‌هایش تنها از طریق تعامل بین فردی و ارتباطات اجتماعی می‌تواند ارضا شود و به فعلیت درآید. در هر جامعه‌ای درصد قابل‌توجهی از کودکان و نوجوانان و بزرگسالان بدون آنکه تمایلی داشته باشند، خواسته یا ناخواسته خودشان را در حصاری از کم‌رویی محبوس و زندانی می‌کنند و شخصیت واقعی و قابلیت‌های ارزشمند ایشان در پس توده‌ای از ابرهای تیره کم‌رویی ناشناخته می‌ماند بنابراین لازم است این معضل را بررسی کرده و گامی ‌در جهت رفع آن از افرادی که دچار کم‌رویی شده‌اند برداریم.



روند تحولات اجتماعی گویای این حقیقت است که مساله کم‌رویی، اغلب با گذشت زمان، فشردگی و پیچیدگی روابط بین فردی و تشدید فشارهای اجتماعی، رقابت‌ها، گوشه‌گیری‌ها، تکروی‌ها، عزلت‌گزینی‌ها و تنهایی‌ها گسترده‌تر و شدیدتر می‌شود و درصد بیشتری از جوانان و بزرگسالان را فرامی‌گیرد، مگر اینکه بتوانیم با تشخیص سریع و استفاده از روش‌های تربیتی و درمانی مناسب و موثر از گسترش کم‌رویی و تشدید آن پیشگیری کنیم.
باید توجه داشت که کم‌رویی می‌تواند به تدریج به صورت نوعی بیماری روانی(روان نژندی) درآید، بنابراین کم‌رویی باید هرچه زودترشناسایی، پیشگیری و درمان شود. جامعه اسلامی ‌ما بیش از هر زمان دیگر نیازمند انسان‌هایی پویا و کوشا، هوشمند و خلاق و متعهد و مسوولیت‌پذیر و متخلق به فضیلت‌ها و شجاعت‌های اخلاقی است، بنابراین پدیده کم‌رویی به عنوان یکی از اساسی‌ترین آفات رشد متعادل نباید در خانواده‌ها و جامعه اسلامی ‌فراگیر شود و باید از آن پیشگیری به عمل آورد.
کم‌رویی چیست؟


کم‌رویی توجهی غیر عادی و مضطربانه به خویشتن در موقعیتی اجتماعی است که در نتیجه آن فرد دچار نوعی تنش روانی-عضلانی شده، شرایط عاطفی و شناختی‌اش متأثر می‌شود و زمینه بروز رفتارهای خام و ناسنجیده و واکنش‌های نامناسب در وی فراهم می‌شود. به دیگر سخن، پدیده کم‌رویی به مشکلی روانی- اجتماعی و آزار دهنده شخصی مربوط می‌شود که همواره به صورت یک ناتوانی یا معلولیت اجتماعی ظاهر می‌گردد. به کلام ساده، کم‌رویی یعنی «خودتوجهی» فوق‌العاده و ترس از مواجهه با دیگران زیرا کم‌رویی نوعی ترس یا اضطراب اجتماعی است که در آن فرد از مواجه شدن با افراد ناآشنا و ارتباطات اجتماعی گریز دارد. فرد کم‌رو از روبه‌رو شدن با افراد جدید نگران می‌باشد و این کار برایش دشوار است. کم‌رویی وارد شدن به اماکن جدید و کسب و کار و تجارت تازه را برای فرد سخت می‌کند. کم‌رویی مخفی شدن از انظار و احساس عجز در عین توانمندی را سبب می‌شود. کم‌رویی افراد همیشه در برابر انسان‌ها ظاهر می‌شود، نه در برابر حیوانات و اشیا و موقعیت‌های طبیعی و جغرافیایی. بسیاری از محققان و متخصصان، ریشه اصلی کم‌رویی را در ترس یا اضطراب اجتماعی می‌دانند.
اضطراب اجتماعی


اضطراب اجتماعی نتیجه‌ای است از احتمال یا وقوع نوعی ارزیابی شخصی در موقعیت‌های گوناگون اجتماعی. به دیگر سخن، فردی که دچار اضطراب اجتماعی است، هیچ گونه تمایلی به آغاز ارتباط با دیگران ندارد و با احساس از ترس و پایداری غیر معقول، از هر موقعیتی که ممکن است در معرض داوری دیگران قرار گیرد، اجتناب می‌ورزد. برداشت یا تصور شخصی از موقعیت‌های اجتماعی که احتمال دارد شخصیت او مورد سنجش و ارزشیابی قرار گیرد، می‌تواند واقعی یا خیالی باشد. در واقع شخصی که به شدت دچار اضطراب اجتماعی است، تصور می‌کند که در هر موقعیت یا شرایط اجتماعی، فرد یا افرادی به محض مواجه شدن با او رفتار و شخصیت‌اش را مورد نقادی و ارزیابی قرار خواهند داد و یا ممکن است طوری رفتار کند که مورد تحقیر دیگران واقع شود و در فشار و مخمصه قرار گیرد.
علایم کم‌رویی


کم‌رویی در نزد کودکان و نوجوانان به مراتب بیشتر از بزرگسالان است. علایم فیزیولوژیکی که افراد کم‌رو با آن مواجه می‌شوند، علایمی ‌چون تشدید ضربان قلب، سرخ شدن چهره، حالت‌های اضطرابی، اختلال در ریتم تنفس، تنش عضلانی، تغییر در تن صدا و اختلال در کنش‌های بعضی از غدد درون‌ریز و برون‌ریز است. در میان کودکان به علایمی ‌چون گریه کردن، روبرگرداندن از غریبه‌ها، مخفی کردن خود از انظار، خجالت کشیدن و به لکنت افتادن، فرار کردن از جمع غریبه‌ها، گوش خود را کشیدن، با لباس خود ور رفتن، سر را خم کردن و زیر چشمی ‌به غریبه‌ها نگاه کردن و... است.
علل کم‌رویی


در بررسی علل کم‌رویی باید به شرایط و عوامل خانوادگی، ویژگی‌های شخصی و شخصیتی، نظام باورها و رفتارهای فردی و موقعیت‌های روانی و اجتماعی اشاره کرد. کمال‌جویی و آرمان‌گرایی فوق العاده والدین و انتظارات نامعقول آنان از فرزندان در شرایط گوناگون و وادار کردن آنها به رفتارهای کلیشه‌ای و تصنعی، سخت‌گیری بیش از حد بر کودکان و داشتن توقعات زیاد، رفتار خصمانه و عصبی با ایشان، تهدیدها و تنبیه‌ها و تحقیرها و یا حمایت‌های افراطی از فرزندان از اصلی‌ترین زمینه‌های رشد معیوب اجتماعی کودک و برزو کم‌رویی به‌شمار می‌آیند. کم‌رویی در میان فرزندان اول و تک فرزندان خانواده بیش از سایر فرزندان خانواده دیده می‌شود. مدرسه به عنوان اولین جایگاه رسمی ‌تجربه اجتماعی کودکان نقش تعیین‌کننده‌ای در تقویت کم‌رویی یا پرورش مهارت‌های اجتماعی آنان ایفا کند.


برچسب زدن‌ها و القای ویژگی‌های خاص به کودکان (مانند گفتن اینکه فلان کس، دانش‌آموزی بسیار آرام، ساکت و مؤدب است) کودک را به سکوت‌های اجباری و رفتارهای به اصطلاح مودبانه مصنوعی وادار می‌کند که به تدریج او رابه یک موجود کاملا کم‌رو با شخصیتی انفعالی تبدیل می‌کند. اعمال فشارهای روانی و اجرای مقررات خشک و غیرقابل انعطاف، کنترل شدید، تهدیدها و تنبیه‌ها و... زمینه‌های اضطراب و کمرویی را در کودکان ایجاد و تقویت می‌کند. علاوه بر خانه و مدرسه، محرومیت‌ها و آسیب‌های اجتماعی،ناسازگاری‌های شغلی، سلطه‌ها و فشارهای گروهی، مقایسه‌ها و برتری‌طلبی‌های قومی‌ و نژادی، کنترل شدید اجتماعی و... زمینه‌ساز فزونی شدید اضطراب و تشدید کم‌رویی و رفتارهای گوشه‌گیرانه است.
روش‌های درمان کم‌رویی


کم‌رویی پدیده‌ای پیچیده و مرکب ذهنی-روانی و روانی اجتماعی است که به دلایل عدیده در طول دوران رشد به تدریج پدیدار می‌شود. پس کم‌رویی با دارو درمان نمی‌شود. کم‌رویی در اساس رفتاری است اکتسابی و برای درمان و برطرف کردن آن باید یادزدایی صورت گیرد و رفتار تازه و مطلوب اجتماعی جایگزین آن شود. مؤثرترین روش‌ها برای درمان کم‌رویی عبارت‌اند از:


1 تقویت خودپنداری مثبت و خودباوری دوباره.


2 خانواده و والدین در رفع کم‌رویی از فرزندان با استفاده از روش‌های مناسب رفتار برخورد نمایند.


3 هنر درمانی (مثل نمایش عروسکی، تئاتر و... که کودک یا نوجوان کم‌رو نقش اصلی را عهده‌دار باشد.)


4 فعالیت‌های اجتماعی و بازی‌های گروهی (مانند کاردستی مشترک، تهیه روزنامه دیواری مشترک، قصه‌گویی، شرکت در گروه سرود، ورزش‌ها و بازی چند نفره و...


درمان کم‌رویی


1 با دقت نقاط ضعف و قوت خود را شناسایی کنید.


2 برنامه و تصمیم‌های خود را بر اساس نقاط قوت خود شروع کنید.


3 با مرور بر زندگی گذشته خود، ذهن را از خاطرات ناخوشایند در روابط شخصی و ارتباطات اجتماعی پاک و تلاش کنید تجارب موفق خود را در ارتباط با دیگران در کوچه و خیابان و محل کار به خاطر بسپارید.


4 احساسات آزاردهنده مانند خجالت و شرمندگی، عجز، حقارت، بی‌کفایتی، اجتماع گریزی، احساس تعارض و ستیز و خصومت و... آفات رشد مطلوب عاطفی هستند.


5 بر سلامت کامل شخصیت خود اطمینان کنید و بدانید که از نظر ذهنی، اجتماعی، اقتصادی دچار نقیصه شخصی نیستید.


6 برای رفع یک مشکل یا حالت ناخوشایند راه‌های متعددی وجود دارد. هرگز در این امر که می‌توانید بر کم‌رویی خود غلبه کنید، تردیدی نداشته باشید.


7 هرگز خود را مورد سرزنش و شماتت قرار ندهید، چرا که این حالت مزاحم رفع اضطراب و تقویت اعتماد به نفس و غلبه بر حالت کم‌رویی خواهد بود.


8 اجازه ندهید دیگران از کم‌رویی شما سوءاستفاده کنند.


9 بدانید که بعضی شکست‌ها خود برکت و موجب کسب تجربه هستند.


10 سعی کنید در برقراری ارتباط با دیگران ابتکار عمل را به دست بگیرید.(مثل هدیه دادن، تعارف میوه به دیگران و...)


11 زیاد در قید تعارفات و تکلف نباشید.


12 بدانید که خداوند ارزش وجودی شما را با همه انسان‌ها برابر قرار داده، پس به خود آیید و بیندیشید و برخیزید.


13 ترس‌های خرافی و موهومی ‌را به کنار بگذارید و بی‌درنگ به مطالعه و تحقیق درباب رویدادی که ذهن و فکر شما را مشغول داشته، بپردازید و راه حلی بیابید.


14 علل و انگیزه‌های هراس‌های خود را تجزیه و تحلیل کنید و در مقابل پیش‌داوری‌های جاهلانه و حرف مردم عقب‌نشینی نکنید.


15 در هر حال، تسلط بر خود را از دست ندهید تا بتوانید اعتماد به نفس خود را به دست آورید.


16 در تمام موارد از مطالعه و تحقیق، چه در زمینه شغلی و چه در زمینه زیستی و محیط زندگی غافل نمانید، چرا که با کسب معلومات بیشتر، قدرت رویارویی بهتری با مشکلات پیدا خواهد کرد.


17 به این نکته توجه کنید که هرکس شخصیت خاص خویشتن را دارد که در عین حال ابتدا خود برای آن احترام قایل شود تا دیگران نیز خود را مکلف به انجام این وظیفه بدانند.


اگر این نکات را به دقت مراعات کنید، خواهید توانست با بهره‌گیری از اعتماد به ذات خود جرات و شهامت زیادتری پیدا کرده و مشکلاتی را که پیش از این لاینحل می‌دانستید، کوچک خواهید شمرد و با خونسردی کامل به مواجهه با آن خواهید رفت.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حمید امامی راد 90/2/18:: 8:54 صبح     |     () نظر

کودکانی که قادر به کنترل رفتار خود هستند در مدرسه نیز بازده تحصیلی بیشتری دارند


رفتار کودکان با یادگیری آنها ارتباط دارد
بررسی ها نشان می دهد کودکانی که قادر به کنترل رفتار خود هستند در مدرسه نیز بازده تحصیلی بیشتری دارند.
به گزارش خبرنگار سایت پزشکان بدون مرز ، محققان دانشگاه پنسیلوانیا اعلام کرده اند که کودکانی که بهتر و بیشتر می توانند رفتارهای خود را کنترل کنند، دارای تمرکز بهتر و پیشرفت تحصیلی بیشتری هستند.

بنابر همین گزارش بسیاری از والدین تصور می کنند صرفاًهوش افراد – به خصوص کودکان – نشانگر پیشرفت تحصیلی آنهاست، در صورتیکه تحقیقات دانشمندان نقش رفتار را در این میان حائز اهمیت می داند.

محققان در بررسی های خود تعدادی از کودکان ? تا ? سال را مورد ارزیابی قرار دادند و مشخص شد آنهایی که بهتر می توانند رفتارهایشان را کنترل نمایند، توانایی تمرکز بیشتری دارند و در پیش دبستانی در حساب و خواندن موفق ترند.

وضعیت رفتاری کودک نشانگر چگونگی فکر کردن اوست و بدیهی است افرادی که بهتر فکر می کنند موفق تر نیز هستند.

کارشناسان توصیه می کنند والدین به منظور تقویت فکری و مغزی کودکان بهتر است از قبل از مدرسه رفتن، آنها را به کارها و بازیهای فکری سرگرم کنند و در روابط اجتماعی نیز به آنها نقشی بدهند تا کودکان بتوانند رفتارهای خود را کنترل نمایند.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حمید امامی راد 90/2/18:: 8:53 صبح     |     () نظر

استرس در دانش آموزان


استرس خیلی زود و از دوران کودکستان شروع می شود . استرس بازی را به رقابت در ورزش و کوشش برای برتری و دوستی را به روابط اجتماعی تبدیل می کند .

به گفته یکی از کارشناسان دانش آموزان در وضعیتی قرار می گیرند که باید مرتباً پیشرفت کنند و آنها احساس می کنند که از هیچ حمایتی برخوردار نیستند . کودکان در محیطی قرار گرفته اند که آنها را بخاطر خودشان نمی خواهند بلکه آنها را برای موفقیت هایشان دوست دارند همه این عوامل استرس را می سازند .



استرس و دیسترس :

یک روانپزشک اطفال می گوید : شما بدون استرس زنده نیستید . او می گوید درگیر و تحت فشار بودن باعث می شود که شما چیزهای جدید را یاد بگیرید و مغز شما عملکرد خود را حفظ کند .

در تمام تئوریهای اصلی یادگیری استرس وجود دارد اما اگر استرس با تکامل تداخل داشته باشد این یک مشکل است . گاهی با استرس خیلی زیاد اطفال کارآئی خود را از دست می دهند .

این یک مسیر باریک و ظریفی است که والدین باید تعادل را در آن حفظ کند از طرفی هر کودک نیاز به محدودیتها و راهنمائی های متناسب با سن خود را دارد . و از طرف دیگر اغلب والدین مانع طی شدن روند طبیعی یادگیری می شوند . یک متخصص تکامل کودکان می گوید : برای اینکه کودکان وظایف خود را انجام دهند نیاز نیست آنها را تحت فشار قرار دهیم ولی همچنین می گوید : بازسازی انگیزه درونی کودکان مهمترین نکته می باشد . بجای دادن پاداش نقدی برای نمرات عالی به آنها بگوئیم که به آنها افتخار می کنیم . انجام وظایف برای جایزه مهمترین چیزی نیست که باید یاد بگیرند .

این عمل آنها را طوری بار می آورد که در آینده فقط برای پول کار کنند و همیشه از شغل خود ناراضی باشند . این مسئله عادلانه نیست که پدر و مارد بیش از آنچیزی که خود انجام می داده اند از کودکان خود بخواهند همچنین والدین اغلب فقط به موقعیت فرزندان خود می اندیشند و تحمل هیچ چیز بجز عالی بودن را ندارند .

ما بعنوان اولیاء مدرسه و والدین باید به خود یادآوری کنیم که معمولاً همه افراد همیشه در سطح عالی نیستند و ما نیز اینطور نبوده ایم . اگر کودکی بعلت استرس دچار عدم تحمل شود خانواده باید مشکل کودک را با یک روانپزشک یا روانشناس در میان بگذارند .



پیشگیری از استرس مدرسه :



نکات لازم برای پیشگیری از تبدیل استرس مفید به دیسترس ( پریشانی )‌



? - زمانی را با کودکان خود سپری کنید . سعی کنید محیط خانه برای بچه ها باثبات باشد .

? - در مورد قوانین خانه با هم مذاکره کنید . ( شامل مجازاتهای قانون شکنی ) و این قوانین را اجرا کنید .

? - فقط با بچه ها صحبت نکنید بلکه با آنها ارتباط برقرار کنید . بچه ها چه وقت بدرفتاری می کنند بجای اینکه آنها را تنبیه کنید سعی کنید رفتار آنها را درک کنید .

به حرفهای فرزند نوجوان خود توجه کنید . نیازهای آنها را بفهمید و قبول کنید و بدانید که مدرسه یک روند طولانی مدت می باشد .

یک موفقیت یا شکست مقطعی سرنوشت کودک را تعیین نمی کند . ما اولیاء می توانیم و باید یاد بگیریم که بپذیریم آینده غیرقابل پیش بینی است .

کاری که می توانیم بکنیم این است که عشق و حمایت و حضور دائمی خود رانشان بدهیم . مهمترین پیام این است که ما با آنها هستیم و ما آنها را دوست داریم و از آنها حمایت می کنیم یک قسمت از این حمایت تنظیم کردن یک برنامه روزانه است .

برنامه روزانه به کم کردن استرس کمک می کند . تثبیت زمان معین برای خوابیدن ، بیدار شدن ، حمام کردن در هر سنی مهم است . این کار همچنین باعث می شود که بچه ها یاد بگیرند تا در آینده برای خود برنامه ریزی کنند . در شروع مدرسه یک برنامه هفتگی را تعیین کنید و درباره آن با هم صحبت کنید .

ارتباطات باعث می شود که بچه ها از اشتباهات خود درس بگیرند . بچه ها باید بدانند که ما همیشه به آنها کمک می کنیم تا مشکلاتشان را حل کنند و این مسئله منجر به پیشگیری از بدرفتاری آنها می شود وقتی بچه ها از شما همیشه انتظار تنبیه دارند کاری را که می خواهند انجام بدهند به شما نمی گویند باید بین ایجاد محدودیت ، آمادگی برای برقراری ارتباط و تنبیه تعادل وجود داشته باشد .

در سنین مختلف استرس متفاوت می باشد ، در اینجا انواع استرس در کودکان دبستانی ،‌ راهنمائی و دبیرستانی توضیح داده می شود .

کودکان دبستانی نمی توانند بر اعمال خود کنترل داشته باشند . آنها در حال افزایش مهارتهای اجتماعی می باشند . آنها یاد می گیرند که چطور دوست پیدا کنند ، رفتارهای تهاجمی خود را کنترل کنند و اضطرار و هیجانات خود را کنترل کنند . اگر معلمین و اولیاء‌ با این مسائل بعنوان اصول تکاملی طبیعی برخورد نکند این مسائل به منابع استرس زا تبدیل می شوند .

بچه ها در سنین شروع دبستان آماده یادگیری هستند بهمین دلیل سن شروع مدرسه در این سن می باشد . آنها باید مشتاق و آماده یادگیری باشند بنابراین ایجاد اشتیاق برای یادگیری کلید اصلی می باشد لذت یادگیری بطور طبیعی در آنها وجود دارد . وقتی که آنها شروع به یادگیری خواندن و سایر مهارتها می کنند کمک کردن به آنها برای افزایش این اشتیاق باعث پیشرفت بیشتر آنها می شود .



علائم استرس دبستان شامل :



? - ترس و کابوسهای شبانه : شکایاتی مانند دل درد و سردرد نشان می دهد که اطفال تحت استرس هستند و والدین این دردها را بیش از یک بیماری جسمی می دانند .

این مشکل چیزی نست که کودک آنرا از خود ساخته باشد .

کودکان بوسیله سردرد و دل درد می خواهند از چیزی فرار کنند اما این یک مشکل واقعی است و می تواند راهی باشد برای اینکه آنها خود را با استرس ها تطابق بدهند .



? - منفی بافی و دروغگوئی :

راه مقابله با این مسئله این است که والدین بدون اینکه دروغ کودک را تأکید کنند آنرا بزرگ نکنند و به او بگویند اگر اینطور بود خیلی خوب بود . به این طریق والدین نه دروغ را قبول کرده اند و از طرفی احساسات او را نیز سرکوب نکرده اند و به این وسیله اولیاء‌ و کودک می توانند با هم صحبت کنند . شما می دانید که منشأ دروغ چیست کودک واقعاً دوست دارد که آرزوهایش عملی شود .



? - محرومیت و خجالتی بودن افراطی:

شما اخلاق بچه خود را می شناسید ، همه بچه ها با یک سرعت بالغ نمی شوند . بعضی از بچه ها در پذیرش بعضی از چیزها کند هستند . اگر فرزند شما زود عصبانی شده و پرخاشگری می کند و زودتر از بقیه آشفته می شوند به آنها کمک کنید تا راهی برای تخلیه هیجانات خود پیدا کند . اگر کودک شما نیاز دارد بعد از مدرسه تحرک داشته باشد به او پیشنهاد کنید ورزش کند و اگر فرزند شما نیاز به آرامش دارد به او توصیه کنید به موسیقی گوش کند .

در زمان گفتگوهای دونفره از آنها سئوالات کلی نپرسید بلکه با آنها بیشتر صحبت کرده و سئوالات

جزئی تر را بپرسید .



دوره راهنمائی



این کودکان در حال عبور از طفولیت به بزرگسالی هستند . در هر حال دوران سختی را سپری می کنند .

*

با وجود تغییرات زیاد کودکان دوره راهنمایی ممکن است احساس ناتوانی در برابر وضعیت های مختلف داشته باشند . در حالیکه قبلاً براحتی با مشکلات روبرو می شدند .
*

ورود به دوره راهنمائی باعث تغییر محیطی ناگهانی می شود که می تواند کاملاً ناراحت کننده باشد . کودکان ما زمانی که به خانه برمی گردند کاملاً تحت استرس هستند و لازم است با آنها صحبت کنیم این زمانی است که ما باید به حرفهای آنها گوش کنیم و بگوئیم بله . این مسئله واقعاً مشکل و برخورد با آن سخت است . آنان باید بفهمند که شما مشکل آنان را حس می کنید و در خانه احساس امنیت و راحتی کنند .
*

این نکات ساده بنظر می رسند ولی مهم این است که مرزها را رعایت کنیم کلید اصلی صبر است .
*

وادار کردن نوجوانها به صحبت خیلی سخت است و آنها به راحتی حرف نمی زنند . آنها مایل هستند فقط با دوستانشان صحبت کنند . پیدا کردن زمانی برای صحبت با نوجوانان شاید نیازمند این باشد که با آنان به فروشگاه بروید یا هنگام خواب کنار آنان دراز بکشید . زمانهائی را پیدا کنید که آنها حاضر به گفتگو باشند . فکر کنید که چگونه باید سر صحبت را باز کنید .
*

این یک توهم است که نوجوانان نمی توانند روابط خوبی با والدینشان داشته باشند . برای نوجوانان حیاتی است که بتوانند با افراد بزرگسال صحبت کنند . چیزی که آنها دوست دارند در مورد آن با شما صحبت کنند شما را شگفت زده خواهد کرد . ممکن است موضوع صحبت مسائل خانوادگی ، مسائل جنسی یا صلح جهانی باشد . مسئله ای که بر ذهن آنها سنگینی می کند بسیار سنگین تر از چیزی است که ما فکر می کنیم و آنها می خواهند در مورد آن بحث کنند .
*

نوجوانها فکر می کنند نمی توانند روابط خوبی را با همسالان خود حفظ کنند همچنین آنها نمی خواهند شکست بخورند .
*

با آنها به شکل مهربانانه و حمایتی رفتار کنید . این اطمینان را به آنها بدهید که می توانند مشکلات خود را در خانه حل کنند . راه حل سریع و راحتی وجود ندارد. و نیاز به تأمل و تفکر دارد . انجام وظایف توسط والدین به نسبت زمان دبستان وقت بیشتری می گیرد .
*

آنها به ما نیاز دارند با مرزهای مشخص بین ما و آنها .
*

آنها نیاز دارند که زندگی والدینشان با ثبات باشد و همانطور که ماجراهای مختلفی در زندگی آنان رخ می دهد زندگی والدین همیشه باثبات در جای خود قرار دارد .



دبیرستان :

*

یک مسئله مهم برای بسیاری از دانش آموزان دبیرستانی اجبار والدین برای فرستادن آنها به دبیرستانی است که فکر می کنند بهترین است .
*

دانش آموزان دبیرستانی کاملاً آگاه هستند که برای ورود به دانشگاه باید تلاش زیادی بکنند . همانند کودکان این استرس می تواند باعث نمرات پائین و رفتارهای معکوس شود .
*

پاسخ به استرس می تواند خود را به شکل ایجاد اختلالات در خوردن و مشکلات اجتماعی نشان دهد . این علائم را بشناسید و برای مقابله با آن آماده باشید .
*

مراقب تغییر در وضعیت نمره ها ، میزان توجه ، کند عمل کردن ،‌فقدان پاسخ دهی در کلاس یا منزل باشید .
*

تغییرات ممکن است به شکل انزوا یا یک فعالیت برعکس مثل موزیک عجیب و غریب خود را نشان دهد . مراقب استفاد زیاده ازحد از اینترنت باشید بخصوص زمانیکه وقت زیادی را در اتاق های گفتگوی اینترنت می گذرانند .
*

بهرحال دوری از ارتباط طبیعی با سایر مردم می تواند علامتی از یک مشکل باشد .



راه حل ؟



*

اگر چه ممکن است بسیار ساده و پیش پا افتاده بنظر برسد ولی زمان کافی را با کودکان خود نمیگذرانیم .
*

همچنانکه سن نوجوانان بالاتر می رود والدین بجای اینکه کارگردان باشند بیشتر نقش مربی را پیدا می کنند .
*

اصل و مبانی ارتباط با سایر افراد و حضور در مکانهای مختلف باید وجود داشته باشد .
*

والدین باید تا حدی از کنترل فرزند خود دست بکشند !‌ البته زیر نظر داشتن فرزند در این زمان از همیشه مهمتر است .
*

وقتی فرزندان ما کوچکتر هستند ما امیداواریم که به آنها یاد داده باشیم که چگونه لباس های خود را بپوشند و وقتی بزرگتر می شوند امیدواریم که آنها را به حدی رشد داده باشیم که تصمیم صحیح بگیرند .
*

نوجوانان در معرض خطر هستند و وظیفه ما این است که ببینیم کجا هستند و با چه کسانی معاشرت می کنند . باید مراقب زمان ورود و خروج آنها از منزل باشید . رفتار با آنان باید همانند رفتار یا بزرگسالان باشد یعنی شما به آنها بگوئید که کجا بودید و آنها نیز همین را به شما بگویند .

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حمید امامی راد 90/2/18:: 8:51 صبح     |     () نظر

حدود چهار درصد دانش‌آموزان دچار اختلالات یادگیری هستند


یک روانپزشک:
حدود چهار درصد دانش‌آموزان دچار اختلالات یادگیری هستند


یک روانپزشک اختلال یادگیری را نادیده گرفته‌ترین اختلال روانپزشکی طب اطفال اعلام و گفت: حدود 3 تا 4 درصد دانش‌آموزان دچار اختلالات یادگیری هستند.

دکتر سید وحید شریعت در گفت‌وگو با خبرنگار «بهداشت و درمان» خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا)، با تاکید بر این که «اختلال روانی اطفال»، یکی از مهمترین اختلالات روانی در تمامی سنین است، افزود: با توجه به شکل‌گیری شخصیت هر فرد در این دوران، بی‌توجهی به درمان می‌تواند آینده فرد را تحت تاثیر قرار دهد.

وی در ادامه یکی از مهمترین اختلالات شایع در میان کودکان را «عقب‌ماندگی ذهنی» دانست و گفت: این اختلال به صورت خفیف، متوسط،‌ شدید و عمیق بروز می‌کند.

این روانپزشک با اشاره به این که بیش از 50 درصد عقب ماندگی‌های ذهنی در کودکان به صورت خفیف بوده که قبل از ورود به مدرسه قابل تشخیص نیستند، تصریح کرد: اما با ورود کودک به مدرسه، وی دچار افت تحصیلی شده و معمولا این دسته از کودکان نمی‌توانند بالاتر از دوره ابتدایی ادامه تحصیل بدهند.

دکتر شریعت با بیان این که برای عقب ماندگی ذهنی درمان قطعی وجود ندارد، اظهار کرد: ولی با توجه به خفیف بودن 50 درصد عقب‌ماندگی‌های‌ ذهنی، فرد می‌تواند مانند سایر افراد عادی جامعه زندگی کند.

این روانپزشک با تاکید بر نقش آموزش و حمایت از کودک در درمان این بیماری ادامه داد: خانواده یک کودک عقب‌مانده ذهنی باید بپذیرد که کودک آنها دچار مشکل است و توقع خود را همسان با سطح توانایی کودک کنند تا بتوانند شاهد پیشرفت او باشد.

این روانپزشک اختلال خواندن، نوشتن و اختلال یادگیری در ریاضیات را سه اختلال اصلی یادگیری در اطفال دانست و خاطرنشان کرد: این دسته از کودکان از یک هوش کاملا طبیعی برخوردارند و صرفا ممکن است تنها در خواندن، نوشتن و یا یادگیری ریاضی دچار مشکل باشند که این ناتوانی می‌تواند کودک را دچار اضطراب و افسردگی کند تا حدی که تصمیم بگیرد مدرسه را رها کند.

وی این اختلالات را قابل درمان دانست و به ایسنا گفت:‌ در صورت تشخیص زودهنگام بیماری، این کودکان می‌توانند همانند بچه‌های عادی به درس خواندن ادامه دهند.

دکتر شریعت دسته سوم اختلالات روانی در کودکان را که به نوعی با اختلالات یادگیری مرتبط است، اختلالات بیش فعالی و یا نقص توجه اعلام و ادامه داد: حدود 2 تا 8 درصد بچه‌های سن مدرسه ممکن است دچار این اختلال باشند که به صورت نقص توجه یا بیش فعالی به صورت همزمان و یا جدا جدا در کودک وجود داشته باشد.

این روانپزشک مهمترین علایم اختلال بیش‌فعالی را پر تحرکی، نداشتن تمرکز و یا تکانش‌گری (نداشتن صبر و تحمل) خواند و افزود: با توجه به قابل درمان بودن بیماری، شناسایی آن بسیار مهم و درمان به موقع آن می‌تواند کودک را به زندگی عادی برگرداند و سرنوشت او را تغییر دهد.

دکتر شریعت مهمترین درمان اختلال یادگیری را آموزش دانست و خاطرنشان کرد: این اختلال روانی با آموزش و گفتار درمانی می‌تواند به کودک کمک کند بر نقص خود غلبه و تا حدی به زندگی عادی بازگردد.

دکتر شریعت با بیان این که دید منفی خانواده‌ها نسبت به مصرف دارو در فرزندشان بزگترین مانع بر سر راه درمان اختلالات درمانی کودکان است، بیان کرد:‌ با آگاهی دادن به خانواده‌ها می‌توانیم به پیشرفت درمان کودک کمک کنیم

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حمید امامی راد 90/2/18:: 8:48 صبح     |     () نظر
<   <<   21   22   23   24   25   >>   >