1- توجه به نیازهای افراد: مدیران آموزشی باید نیازهای دانش آموزان، معلمان و کارکنان را با توجه به شرایط سنی، تجربی و تفاوت های فردی آن ها در تعیین تکالیف، دادن تمرین، فراهم کردن امکانات و وسایل و فضاهای کار و بازی در نظر بگیرند.
2- ایجاد امنیت شغلی و کاری: محیط کار دانش آموزان و معلمین باید از امنیت کافی برخوردار باشد. دانش آموزان نباید از سرنوشت خود و احتمالاً ارتکاب اشتباهات شدیداً بترسند. معلمین نیز باید به آینده شغلی و ثبات کاری خود مطمئن باشند. این مسأله در مورد مدیران مدارس نیز صادق است.
3- حقوق مکفی: حقوق علاوه بر آن که وسیله ای برای تأمین نیازهای روزمره ی زندگی و اداره خانواده می باشد، ممکن است عاملی برای تعیین ارزش و احترام اجتماعی و عدالت محسوب شود. پس، باید بر اساس جایگاه اجتماعی، موقعیت علمی و سطح تورم در جامعه حقوق مکفی برای معلمان در نظر گرفت.
4- احساس تعلق و مالکیت: باید سعی کرد طوری با دانش آموزان و معلمان رفتار شود که نوعی احساس مالکیت نسبت به مدرسه به آن ها دست دهد. مشارکت و مؤثر بودن در سرنوشت سازمان آموزشی سطح احساس تعلق و مالکیت را بالا می برد.
5- دادن کار مناسب با استعدادهای افراد: دادن تکالیف و تقسیم کار مناسب با علائق و استعدادهای دانش آموزان و معلمان اساس بر انگیختن افراد می باشد. بسیاری از دانش آموزان از عدم هدایت تحصیلی درست و قرار گرفتن در رشته های غیر مرتبط با استعداد خودشان در حالت بی انگیزه گی قرار دارند. آموزش و پرورش باید به هنگام استخدام، معلمینی را که در رشته های تحصیلی مورد علاقه خود تحصیل کرده اند گزینش کند و سعی داشته باشد که در هنگام تقسیم کار چه از نظر حوزه و رشته کاری و چه از نظر مقطع و کلاس علائق و استعدادهای آن ها را در نظر بگیرد.
6- روشن کردن اهداف و انتظارات آموزشی و پرورشی مدرسه: بسیاری از محققین تأکید کرده اند که روشن کردن اهداف و انتظارات سازمان می تواند بر انگیزه افراد اثر مثبتی داشته باشد. دانش آموزان، معلمان، کارکنان و حتی اولیاء باید از اهداف و سازمان آموزشی آگاهی داشته باشند تا بتوانند آن ها را تعقیب کنند. مدیریت بر مبنای هدف MBO)) نیز یکی از راه های انگیزش می باشد. در این صورت، افراد و مدیران در کنار هم می نشینند و بر اساس اهداف اصلی آموزش و پرورش، اهداف و سیاست های مدرسه و راه های رسیدن به آن اهداف را با کمک هم تعیین می کنند. این کار سبب ایجاد تعهد در کارکنان، معلمان و دانش آموزان می شود.
7- مشارکت در تصمیم گیری ها: چنانچه قبلا هم توضیح داده شد، مشارکت در امور سازمان از راه های افزایش انگیزش است. مدیران باید تا آنجا که ممکن است امور مربوط به تصمیم گیری و اجرایی مدرسه را به معلمان و دانش آموزان بسپارند.
8- قدر و منزلت قائل بودن برای افراد: باید سعی کرد برای افراد ارزش قائل شویم. اگر هر یک از افراد احساس کند که برای سازمان ارزش دارد و برای او قدر و منزلت قائل هستند، بدون تردید انگیزه های او برای کار تقویت می شود.
9
10- دادن مسئولیت: باید سعی شود، حتی الامکان به همه ی افراد مسئولیت یا مسئولیت هایی داده شود. به دانش آموزان می توان در امور تعاونی، انضباطی، تربیتی، ورزشی، اجتماعی، درسی و غیره مسئولیت داد. بر حسب تجربه و آمادگی های افراد، معلمین هم می توانند در امور مختلف مدرسه مانند تهیه نامه ها، برقراری ارتباط با اولیاء، فعالیت های فوق برنامه، حل مشکلات دانش آموزان، خرید کتاب و ده ها مسأله دیگر مسئولیت بپذیرند.
11- تقویت مثبت و دادن پاداش عادلانه: باید سعی شود از همه افراد به درستی ارزشیابی به عمل آید. در دنباله ی ارزشیابی درست، باید رفتارهای مطلوب مورد تأیید و تشویق قرار گیرد. دادن پاداش عادلانه و برابر با فعالیت های دانش آموزان و معلمان، آن ها را برای ارائه کار بهتر و پر انگیزه تر ترغیب می کند.
12- عدالت و انصاف: علاوه بر دادن پاداش که در شماره قبلی یادآور شدیم، مسـأله رعایت عدالت و انصاف از عوامل انگیزشی می باشد. مدیری که فردی را با یک استعداد خاص در جای مناسب قرار می دهد فردی عادل و منصف است. عدم تبعیض بین افراد آشنا، دوست، خویشاوند و متصل به اهرم های قدرت نوعی عدالت و انصاف است. حق کشی و کتمان زحمات یک نفر در برابر اشخاص دیگر بی عدالتی به حساب می آید و ضد انگیزش است.
13
- روبط انسانی: منظور از روابط انسانی، علاوه بر مسائل فوق، رعایت ادب و نزاکت در برخورد و ارتباط با دیگران است. مدیران باید سعی کنند نهایت احترام از نظر تعارفات، حضور و خروج، نشست ها و ایستادن و استقبال ها و غیره را برای معلمین و دانش آموزان قائل شوند. خوب گوش دادن، ارتباط درست، ملاقات ها و بازدیدهای به موقع و نظایر آن که حاکی از ادب و رفتار صمیمی است موجب افزایش انگیزش می شود.
14- غنی سازی شغلی: مدیران باید سعی کنند که شغل معلمی، تدریس و کار در مدرسه را جالب و جاذب کنند. برای این کار سعی شود آموزش و تمرین های لازم و کافی راجع به روش های تدریس جدید، استفاده از وسایل آموزشی و کمک آموزشی و تأکید بر سایر جنبه های تعلیم و تربیت که تا کنون رعایت نشده است، به معلمان داده شود. هر چه دنیای شغل معلمی وسیع تر، پر معنی تر، تخصصی و فنی تر شود، انگیزه ها زیادتر می شود.
برگرفته از کتاب رهبری و مدیریت آموزشی – نوشته دکتر سید محمد میر کمالی نشر یسطرون – 1389
اخذ: تبیان
ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
تا صورت پیوند جهان بود، على بود
تا نقش زمین بود و زمان بود، على بود
آن قلعه گشایى که در از قلعه خیبر
برکند به یک حمله و بگشود، على بود
آن گرد سر افراز، که اندر ره اسلام
تا کار نشد راست، نیاسود، على بود
آن شیر دلاور، که براى طمع نفس
برخوان جهان پنجه نیالود، على بود
این کفر نباشد، سخن کفر نه این است
تا هست على باشد و، تا بود، على بود
شاهى که ولى بود و وصى بود، على بود
سلطان سخا و کرم و جود، على بود
هم آدم و هم شیث و هم ادریس و هم الیاس
هم صالح پیغمبر و داود ، على بود
هم موسى و هم عیسى و هم خضر و هو ایوب
هم یوسف و هم یونس و هم هود، على بود
مسجود ملایک که شد آدم، ز على شد
آدم چو یکى قبله و مسجود، على بود
آن عارف سجاد، که خاک درش از قدر
بر کنگره عرش بیفزود ، على بود
هم اول و هم آخر و هم ظاهر و باطن
هم عابد و هم معبد و معبود، على بود
«ان لحملک لحمى» بشنو تا که بدانى
آن یار که او نفس نبى بود، على بود
موسى و عصا و ید بیضا و نبوت
در مصر به فرعون که بنمود، على بود
چندان که در آفاق نظر کردم و دیدم
از روى یقین در همه موجود، على بود
خاتم که در انگشت سلیمان نبى بود
آن نور خدایى که بر او بود، على بود
آن شاه سرفراز، که اندر شب معراج
با احمد مختار یکى بود، على بود
آن کاشف قرآنکهخدا در همه قرآن
کردش صفت عصمت و بستود، على بود
کلمات کلیدی:
مومنین به وسیله تو رستگار شوند
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم می فرماید وقتی علی (علیه السلام) را در بغل گرفتم علی بن ابیطالب شروع به خواندن همان قرآنی نمود که خداوند بعدها بر من نازل کرد... امیرالمؤمنین (علیه السلام) سینه را صاف نمود و از اول سوره مؤمنین شروع به خواندن کرد تا آیه 11 آن سوره؛ بعد پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم خطاب به علی (علیه السلام) فرمود:
قد افلحوابک، انت والله امیرهم، تمیرهم من علمک فیمتارون، و انت دلیلهم و بک تهیدون...؛ مومنان به وسیله تو رستگار شوند. بخدا قسم تو امیر آنها هستی. از علوم خود به مؤمنان توشه می دهی و آنان استفاده می برند.
به خدا قسم تو راهنمای مؤمنان هستی، و بوسیله تو هدایت می شوند. بخدا قسم تو جانشین و وزیر و داماد منی. تو یاور دین من و اداکننده قرضهای من و همسرم دخترم و پدر دو نوه ام و خلیفه من در امتم هستی. خوشا به حال کسی که تابع تو باشد و تو را دوست بدارد، و وای بر کسی که عصیان تو را نماید و با تو دشمنی کند.
به خدا قسم دوست نمی دارد تو را مگر سعادتمند و دشمن نمی دارد. تو را مگر شقاوتمند.
ولیمه ابوطالب در تولد علی
کلمات کلیدی:
10 بازی برای ایجاد خلاقیت در کودک 1 ساله شما
زمان بازی با کودکتان فقط زمان بازی و سرگرمی نیست، بلکه زمان آموزش درسهای زندگی به کودکتان هم میباشد.تازهترین تحقیقات حاکی از آن است که خلق و خو و عادات انسان از دوران جنینی و 2 سال اول زندگی وی ناشی میشود و این نکته اهمیت آموزش و روش صحیح تربیت در سنین ابتدایی تولد کودک را نمایان میسازد.در این مقاله ما بازیهایی را به شما پیشنهاد میدهیم که علاوه بر سرگرم کردن کودکتان آموزشهایی را در جهت ایجاد خلاقیت و تقویت هوش و افزایش سطح هوشیاری کودک دلبند شما فراهم میآورد.
1.کجا رفت؟
یک توپ کوچک نرم انتخاب کنید، آن را در یک ظرف درپوش دار بگذارید. از بچه بپرسید توپ کجا رفت؟ او را تشویق کنید که در ظرف را باز کند و توپ بیرون بیفتد مثل جعبه هایی که دلقکی بیرون میپرد، بیرون افتادن توپ هم برای او جالب خواهد بود. این بازی راهی است که به کودک میآموزد که چیزهایی که او نمی بیند ممکن است وجود داشته باشد. این بازی، آموزش ثبات هدف است.
2.وسایل آشپزخانه:
ظرفهای پلاستیکی یا ظروف ماست و یا کاسه های نشکن برای این بازی مناسب میباشد. از این ظروف برای ایجاد یک برج استفاده کنید، به کودکتان کمک کنید که برج را بریزد، این فعالیت به او درس خواهد داد که نشانه گیری هدف را بیاموزد در حالی که ریزش و چیدن را هم یاد خواهد گرفت.
3. میتوانم صدا را بشنوم:
ادامه مطلب... کلمات کلیدی:
خوشبختانه امروز در کشور ما کتاب برای کودکان و نوجوانان به صورت یک نیاز شناخته شده در آمده است. والدین و معلمان باید توجه داشته باشند که تنها از راه مدرسه و کتاب های درسی نمی توان کودکا ن ونوجوانان را برای موفقیت در حل مشکلات گوناگون پیچیده زندگی آماده ساخت. چرا که اغلب کتاب ها همواره مطالبی درباره زندگی اند، نه خود زندگی.
از طرفی کودکان و نوجوانان به مطالعه کتاب ها ی غیر درسی بیش از کتاب ها ی درسی علاقه نشان می دهند.
کلمات کلیدی:
نه مثل ساره ای و مریم! نه مثل آسیه و حوا فقط شبیه خودت هستی! فقط شبیه خودت زهرا! اگر شبیه کسی باشی شبیه نیمه شب قدری شبیه آیه تطهیری شبیه سوره «اعطینا» شناسنامه تو صبح است پدر تبسم و مادر نور سلام ما به تو ای باران سلام ما به تو ای دریا! کبود شعله ور آبی سپیده طلعت مهتابی به خون نشستن تو امروز به گل نشستن تو فردا بگیر آب و وضویی کن ز چشمه سار فدک امشب نماز عشق بخوان فردا به سمت قبله عاشورا
اخذ: تبیان
علیرضا قزوه
کلمات کلیدی:
فردی را تصور کنید که به هر دلیلی، دوست دارد دائما بنشیند و کارهایش را به همین صورت انجام دهد. در حالیکه پاهای سالمی دارد. چنین فردی بعد از گذشت مدتی به دلیل استفاده نکردن از قدرت پای خویش، نمی تواند به راحتی راه رود و حرکت کند و شاید هم این مهارت را کلا از دست بدهد.
ذکر این مثال به این دلیل است که برای مخاطبان این نوشتار این نکته را روشن کنیم که این مسئله همچون یک اصل مهم و کارساز است و می توان آنرا به بسیاری از موارد تعمیم داد. کسی که با دقت و پشتکار فراوان به خواندن زبان انگلیسی مشغول است، و بعد از یک سال، این کار را ترک می کند، این مهارت را به تدریج از دست می دهد، چون از آن استفاده نکرده است.
به نظر می رسد خلقت انسان به گونه ای است که نیازدارد به اینکه همواره به موضوعی مشغول باشد و حتی در برخی موارد ناچار به انجام برخی از کارها باشد. این هنر زندگی کردن است که هر انسانی باید انرا دائما تمرین کند.
کلمات کلیدی:
کلمات کلیدی:
من از کجا بدانم کدام رودخانه در دلت جریان دارد؟ کدام آفتاب در سینهات میدرخشد و کدام نسیم با جا پایت معطر میشود؟
من از کجا بدانم عقیقی که در دهان داری، کدام روز نگین انگشتری من خواهد شد تا با آن نمازهای یومیهام را متبرک کنم.”‹ وقتی که لبهای تو قفل شده است، وقتی به هیچ نسیمی اجازه نمیدهی که سری به چاردیواریات بزند.
وقتی ابرها نباریده از آسمان تو برمیگردند، وقتی تمام فصلهای تو زمستان است، من از کجا بدانم آنچه در سینه داری کدام دُر گرانبهاست؟ تو میتوانی، و باید به تماشای بهار دعوتم کنی و چهارباغ جهان با چشمهای تو شکوفا ”‹شوند.
وقتی سهم من ازتو سکوت است،از کجا بدانم کدام درخت در کدام فصل سایه امنی برای چشمهای گریزپای من است؟
مهربان من!
زبان زبدهات را از زیر آوارهای هزارساله خرافه بیرون بیاور. تا تیغ تو در نیام باشد، من از کجا بدانم تیغ هندی است یا چاقوی میوهخوری بیوهزنان در یک بعدازظهر کسل تابستان.
من نه رمالم نه غیبگو، من همسر توام، همان که پا به پای تو گرسنه میماند و از نگاه گرمت سیر نمیشود. من همسر توام همان که بهار بهار به پایت میبارد و بغل بغل با لبخندت شکوفا میشود و راه میافتد تا تابستانی که با هم تجربه کردیم.
تو بگو عزیز من، من از کجا بدانم کدام ابر در کدام سرزمین میبارد و کدام گیاه از خاک تا افلاک پر میکشد.وقتی آسمانت را از من پنهان می کنی و آفتابت را می پوشانی با کف دستهایی که از برکت عشق سرشارند.
جوانه بزن، شکوفا شو، تا جوان بمانیم و بدویم تا آخر دنیایی که برای ما نفس میکشد.
من راز چشمهای تو را بهتر از سکوتت میفهمم، دوستت دارم را با من بسیار بگو تا من از این جمله جادویی به وجد بیایم، بچرخم و تمام زمین را با کوههایش دور سرم بچرخانم.
عزیز من! با من حرف بزن، بخند، با من به افقهای دوردست خیره شو، فردا را ورق بزن چون روزنامهای که فقط خبرهای درست را درشت مینویسد.
همسرم، دنیا کوچکتر از آن است که ما برای ندیدن هم بدویم. کلمات حقیرتر از آنند که ما برای دوست داشتن هم با آنها دلیل بتراشیم، جمله ببافیم، شعر بسراییم.
با من با همان زبان ساده و اصیل حرف بزن، با همان نگاه بومی و لبخندی که با خودت از بهشت آوردهای تا پرندگان، ییلاق و قشلاقشان را فراموش کنند تا آسمان از ابرهای سیاه تهی شود تا پنج فصل سالمان بهار بماند و بهشت را در اردیبهشت تجربه کنیم.
منبع : چهار دیواری
کلمات کلیدی: