احترام به حس مالکیت کودک
کودک اسباببازیهای خود را دوست دارد و به آسانی حاضر نمیشود آنها را با کودک دیگری تقسیم کند زیرا حس مالکیت در آنها بسیار قوی است. او آنچه را دوست دارد متعلق به خود میداند و حاضر نیست به کودکان دیگر بدهد. بنابراین پدر و مادر نباید کودک را تحت فشار بگذارند یا او را به خاطر سخاوت نداشتن سرزنش کنند. وقتی کودک هنوز معنی سخاوت را نمیداند و برای آن آمادگی ندارد از این سرزنش جز تحقیر کودک و درهم شکستن اعتماد به نفس او چه سودی عاید میشود؟
در واقع همان قدر که سخاوت در بزرگترها یک صفت پسندیده است، خودخواهی در کودک نیز یک امر طبیعی است.
سخاوت پیدا کردن مستلزم این است که کودک در وهله اول احساس مالکیت را درک کرده باشد و یک یا چند شیء را در تملک خود بداند. وقتی کودک معنی «مال من» را میفهمد نشاط فوقالعادهای پیدا میکند. حالا او به دنیای اطراف خود آشناتر شده و اعتماد به نفس و استقلالی برای خود یافته است. این یک مرحله مهم از رشد کودک است که والدین نباید اهمیت آن را نادیده بگیرند و با در هم شکستن این استقلالِ کودک به روحیه او لطمه بزنند.
مقارن همین احوال، کودک پی میبرد که بعضی چیزها مال او نیست و البته از این بابت ناراحت میشود ولی با خاطرجمعی از اینکه بعضی چیزها مال او هست یاد میگیرد که اشیاء دیگر را به اشخاص دیگر ربط بدهد و کم کم تلفیقی از مفهوم «مال من» و «مال تو» یا «مال او» در ذهنش پیدا میشود.
1.در این مرحله هر چه به مالکیت او احترام بگذارید، احترام به مالکیت شما را یاد میگیرد. درک مفاهیم مالکیت (مال من، مال تو، مال او)، مشارکت، هدیهدادن و قرضدادن همانند سایر مراحل رشد کودک به تدریج شکل میگیرد.
2.کودکان نوپا دوست دارند در کنار هم باشند ولی با یکدیگر بازی نمیکنند. باید مواظب بود که با یکدیگر درگیر نشوند و اسباببازیها را از دست هم نگیرند. به همین دلیل بازی با یک اسباببازی برای دو کودک نوپا بسیار زود است. کودک نوپا چیزی که مورد علاقه اوست با خود به همه جا میبرد و اگر آن را از دست او بگیرند فریاد میکشد مگر اینکه چیز دیگری به او بدهند و او را سرگرم نمایند.
اگر کودک دوسالهای از دادن اسباببازیهایش به دیگران خودداری میکند، رفتاری طبیعی و مناسب دو سالگی دارد. او با بزرگتر شدن، نسبت به کودکان دیگر علاقهمند میشود و از بازی با آنها لذت میبرد به نحوی بسیار تدریجی، احساس بخشش و انساندوستی در او شکل میگیرد.
ضمن اینکه کودک برای بازیهای جمعی آماده میشود ولی هنوز خیلی از مفاهیم در ارتباط با بازی را درک نکرده است. مثلاً: روزی فرزند شما با خوشحالی از زمین بازی به خانه مراجعت میکند. در میان مشت فشرده کوچک خود چند تیله رنگی نگهداری میکند. در جواب سؤال شما با خاطرجمعی جواب میدهد: «با ژاکتم عوض کردم!» بله، او واقعا ژاکت پشمی نوی خود را همراه ندارد. نمیتوان باور کرد. اما آقاکوچولوی شما آن را با چند تیله شیشهای ارزانقیمت عوض کرده است و حال شما باید به دنبال ژاکت از دسترفته او بگردید! در موقعیتهای دیگر شرایط از این هم بدتر خواهد بود.
کودک شما متهم به دزدیدن یک اتومبیل کوچک از بچههای همسایه میشود و شما این ماشین را در اتاق او پیدا میکنید! اما فرزند شما با صداقت میگوید: «من این ماشین را فقط قرض کردهام.»
4.هدیهدادن، تعویضکردن و دزدیدن، همه این معانی برای کودک سه ساله قابل تشخیص نیست. او به تدریج در مورد دادن و گرفتن، قرض کردن، پسدادن و با هم استفاده کردن، یا مال من و تو تجربه خواهد اندوخت. اگر اسباببازیای را در این سن برداشت از نظر اخلاقی دزدی محسوب نمیشود. کودک سه ساله مایل است آنچه را دوست دارد، داشته باشد و از ارزش واقعی آن هیچ گونه اطلاعی ندارد.
کودک سه تا چهار ساله یاد گرفته است که مادر را رها کند و با کودکان دیگر به بازی بپردازد. نخست نمیداند چگونه بازی کند و معنی نوبت را درک نمیکند. بنابراین در مواقعی مانند توپبازی باید به او یاد داد که نوبت را رعایت کند.
5.همچنین کودک در این سن دوست دارد که عروسک خود را به کودکان دیگر نشان دهد ولی آن را محکم به سینه خود میفشارد و از دادن عروسک به دیگران امتناع دارد. او دلش میخواهد که با دیگران معاشرت کند ولی هنوز آماده نیست. مشکلاتی را که بین او و همبازی او ایجاد میشود حل کند و باید حتما بزرگتران در این موارد دخالت کنند
کودک چهار ساله هنوز به آن اندازه دست و دلباز نشده است که اسباببازی مورد علاقه خود را برای بازی به کودک دیگر واگذار کند. ولی ممکن است چیز دیگری را که فعلاً به آن احتیاج ندارد در اختیار دیگری قرار دهد. در هر حال هنوز زود است که این قبیل کودکان را به حال خود گذاشت و باید همیشه یک نفر دورادور مراقب آنان باشد تا نوبت را رعایت نمایند و با اسباببازیهای خود مشترکا بازی کنند.
کودکان پنج ساله بسیار علاقهمندند که در نمایشهای کودکانه شرکت جویند و نقشی داشته باشند و بازیهایی مانند «خانهبازی» یا «مهمانبازی» یا «دکتربازی» و یا «فروشگاهبازی» از بازیهای مورد علاقه کودکان پنج ساله، چه پسر و چه دختر میباشد.
6.این گونه کودکان بسیار به فعالیتهای گروهی و بازیهای جمعی علاقه دارند ولی در عین حال به بازیهای انفرادی نیز شایق هستند. در این سن، کودک نوبتگرفتن در بازی را زود یاد میگیرد و به آنچه به دیگران تعلق دارد احترام میگذارد و دیگر اسباببازیهای دیگران را از دست آنان نمیقاپد و به زور از دستشان نمیرباید. البته ممکن است هنوز نزاع و دعوا بین این کودکان دیده شود ولی نه به آن حد که مراقبت دائم لازم باشد. بزرگسالان باید در عین حال که به کار دیگری مشغولاند دورادور نیز مراقب آنان باشند
هنگام ورود به مدرسه کودک به این حد از توانایی رسیده است که بین «مال من» و «مال دیگری» تفاوت قائل شود. در این سن کودک میبایستی مالک چیزی باشد مثلاً در منزل حتیالامکان کودک اتاق جداگانهای داشته باشد و اگر امکان ندارد یک کمد مخصوص و یا طاقچهای از اتاق، جعبه، کارتن و یا گوشهای از اتاق را به او اختصاص دهید تا وسایلش را دور از دسترس دیگران نگهداری کند. از این طریق حس مالکیت و مراقبت از وسایل خود را یاد میگیرد.
والدین هم میبایستی به ادعای حق مالکیت فرزند خود احترام بگذارند. مانتو و یا کاپشن کوتاهشده و یا اسباببازی که بلااستفاده است بدون اجازه او به دیگری و یا برادر و خواهر کوچکترش نبخشند. باید از او سؤال کنید که چه چیزی را مایل است حفظ کند و چه چیزی را میخواهد ببخشد. اگر حاضر نیست از وسایلی که به نظر شما زیادی است صرفنظر کند، به عقیدهاش احترام بگذارید. وقتی کودک اجازه داشته باشد آنچه را که به او تعلق دارد پیش خود حفظ کند و یا مجبور نباشد همه چیز را با دیگران تقسیم کرده یا هدیه دهد، ارزش مالکیت را به درستی در خواهد یافت و خواهد آموخت که چرا نمیتواند چیزی را که به او تعلق ندارد، بردارد. در حال حاضر چارهای ندارید جز اینکه توجه داشته باشید موقعی که از خانه دوستی یا از کودکستان یا از محل بازی به خانه مراجعت میکنید، آیا جیب شلوار کوچولوی شما پرشده به نظر میرسد یا خیر! بهتر است از کوچولوی خود بخواهید جیبهایش را بگردد و ببینید آیا چیزی که به او تعلق ندارد و دوست او در جستجوی آن است در آنجا فراموش شده یا نه! او را سرزنش یا تنبیه نکنید، بلکه از فرزند کوچک خود بخواهید آن را سریع به صاحبش باز گرداند.
7.در موقع خرید از مغازهها نیز دقت کنید چیزهایی که در دسترس او قرار گرفتهاند، به سرعت به داخل جیبش سقوط نکنند! شما باید دائما توضیح دهید که نمیتوان بدون پرداخت بها چیزی را از داخل مغازه بیرون برد. به تدریج کودک شما خواهد آموخت آنچه را که به دیگران تعلق دارد شناخته و به آن احترام بگذارد.
متأسفانه به دلیل عدم شناخت والدین از مسئله احساس مالکیت کودکان و نقش آن در رشد شخصیت آنان، آسیبهای روحی ـ روانی جبرانناپذیری بر شخصیت کودک وارد میآورند. به طور مثال با آمدن کودکی به عنوان میهمان در خانه، والدین سعی دارند به کودک تفهیم نمایند که اسباببازیهای خود را به کودک میهمان بدهد. به او تلقین میکنند که کودکِ میهمان، دوست توست و باید با اسباببازیهای تو شریک گردد. در صورتی که کودک در مقابل نظر والدین مخالفت کند آنان ابتدا با تشویق و تحمیق (اگر اسباببازیهایت را بدهی برای تو سهچرخه میخرم، تو بچه خوبی هستی، تو بچهها را دوست داری، مهربانی، عاقلی، ...) سپس با تهدید و تنبیه (اگر اسباببازیهایت را ندهی دوباره به میهمانی نمیبرم، برایت دوچرخه نمیخرم و ...) کودک را وادار میکنند که علیرغم میل باطنیاش اسباببازیهایش را به کودک میهمان بدهد. در صورتی که در همین زمان حس مالکیت در کودک گُل کرده و با ندادن اسباببازی به کودکِ دیگر میخواهد اعلام نماید که اینها در مالکیت من است و اگر به ناچار اسباببازیاش را به کودک میهمان بدهد به خاطر این است که از توجه و محبت والدین محروم نشود. (نیاز به توجه مثبت در نزد کودک از نیاز به مالکیت اساسیتر است.)
در حالت دیگر، کودک مایل است که بهترین و گرانقیمتترین اسباببازی خود را به بچه میهمان و یا همسایه بدهد. در این موقعیت است که حس ایثار، گذشت، تعاون و همکاری در کودک گُل کرده و میخواهد شادیهای خود را با دوستان تقسیم کند. در این حالت نیز متأسفانه با مخالفت و مقاومت والدین روبهرو شده و با پیامهای کلامی و غیر کلامی (اخم کردن، ابرو بالا انداختن، نگاههای زهرآگین، بعدا بازی کن، عروسک باطری ندارد و...) به کودک میگویند که اسباببازی خصوصی است و دیگران نباید به آن نزدیک شده و با آن بازی کنند. در هر دو حالتی که والدین دخالت کرده و اظهار نظر داشتهاند، میل درونی، رغبت، خواست قلبی و تشخیص کودک را نادیده گرفته و به روح استقلالطلبی و اعتماد به نفس او لطمه و صدمه زدهاند.
عکس العمل والدین به هنگام دعوای کودکان بر سر اسباببازی
ـ بعضی از والدین هنگامی که کودک آنها اسباببازی و یا وسیلهای را در مجلس میهمانی و ... از کودک دیگری میگیرد احساس ناراحتی کرده و با خود میگویند خانوادههای دیگر چنین قضاوت خواهند کرد که در تربیت کودکشان کوتاهی کردهاند.
- گروهی دیگر از والدین خوشحالاند از اینکه کودکشان میتواند جای خود را در آینده باز کند و به اصطلاح میگویند از عهده خودش برمیآید و عدهای دیگر از والدین نسبت به این گونه رفتارها بیتفاوت بوده و اهمیت چندانی برایشان ندارد. با توجه به اهمیت موضوع و نیاز والدین به راهکارها و راه حلهای علمی، راهبردهای مفید و سازنده زیر پیشنهاد میگردد:
ـ اگر فرزند دو ساله شما همیشه اشیاء را از کودکان دیگر میگیرد، نشانه آن نیست که در آینده شخص زورگویی خواهد شد، زیرا در این سن، او کوچکتر از آن است که مفهوم رعایت حقوق دیگران را بفهمد. در این حالت بگذارید کمی با کودکان بزرگتر از خود، که میتوانند برای دفاع از حقشان در مقابل فرزند شما مقاومت کند، بازی کند تا به طور طبیعی تربیت شود.
ـ اگر فرزند شما مهاجم است و بچهای را پیاپی آزار میدهد، مدتی آنها را از یکدیگر جدا نگاه دارید و توجه او را به چیز دیگری جلب کنید. سرزنش فرزند در این حال باعث میشود که احساس تنهایی کند و حالت تهاجمیاش بیشتر شود.
ـ اگر کودک سه ساله شما پرخاشگر و مهاجم است و حاضر به فراگیری بازیهای جمعی نیست، وقت آن است که رفتارش را (به کمک مشاور روانشناس) اصلاح کنید.
ـ اگر بر سر اسباببازی واحدی دعوا در گرفت، اسباببازی دیگری به میان آورید و شوق کودک را برای بازی با آن برانگیزید.
ـ راه حل دیگر در صورت امکان، این است که قبل از شروع بازی چند اسباببازی یک شکل تدارک ببینید، در این صورت موفق میشوید از هر گونه قیل و قال جلوگیری کنید.
ـ اگر زودتر از موقع به کودک اصرار بورزید که خودخواهی را کنار بگذارد و مجبورش کنید اسباببازی خود را به کودک دیگری بدهد، یا اسباببازی او را به زور از دست او بگیرید و به کودک دیگر بدهید، کودک احساس عدم امنیت میکند و همواره این ترس و نگرانی را خواهد داشت که مبادا کسی اسباببازیهایش را بگیرد و در نتیجه با نزدیکشدن هر کودک به حریم بازی خود دچار وحشت میشود و او را به زور عقب میراند. فشار و سختگیری برای سخاوتمندشدن کودک، رشد طبیعی او را به تأخیر میاندازد و حاصل دیگری ندارد.
ـ اگر به هنگام دعوا بر سر اسباببازی هیچ یک از کودکان دست از دعوا برنمیدارند و شما نمیدانید اسباببازی از اول دست کدام یک بوده است، بهتر است اسباببازی را از هر دو بگیرید و سرگرم بازی دیگری کنید.
ـ اگر متوجه شدید که یکی از کودکان اسباببازی را از دیگری قاپیده است، خیلی محترمانه و منطقی اسباببازی را از او بگیرید و به نفر اولی بدهید، سپس (نفر اولی) را تشویق کنید که اسباببازی را به کودک دیگر بدهد. نباید در برابر کودکی که چیزی را به زور از دیگری میگیرد واکنش مثبت نشان دهیم، بلکه باید او را تشویق کنیم که صبر کند و از کودک دیگر بخواهد اسباببازی را به او بدهد.
ـ اگر کودک اسباببازیاش را به دیگری نمیدهد باید به تصمیم او احترام بگذاریم و سعی نکنیم با تشویق، تحمیق و تهدید زمینهای را فراهم نماییم که کودک به اکراه و اجبار اسباببازیاش را به دیگری بدهد.
ـ هنگام دعوای کودکان بر سر تملّک اشیاء بهتر است تا حد امکان چیزی نگویید و بگذارید خودشان مشکلشان را حل کنند مگر اینکه یکی از بچهها بخواهد به دیگری زور بگوید.
کلمات کلیدی: