«وطن» و «اعراض از وطن» دو اصطلاحی هستند که در فقه، به خصوص در بخش احکام نماز و روزه، کاربرد فراوانی دارند و کمتر مسلمانی پیدا می شود که با احکام آن سر و کار نداشته باشد. حکمی که این دو عنوان با خود یدک می کشند حکمی است آسان و همه فهم؛ اما آنچه که بحث را در این زمینه دامنه دار می کند تعریف و تبیین این دو اصطلاح است که این نوشته به آن می پردازد.
حکم کلی این دو که فقها بر آن هم نظرند این است که اگر کسی در وطنش بود نمازش کامل است و روزه اش را هم باید بگیرد؛ اما اگر از وطن خود اعراض کرد نمازش در آنجا شکسته است و روزه هم نمی تواند بگیرد مگر آنکه تصمیم بگیرد که حداقل ده روز در آنجا بماند.
از مجموع آرای مراجع معظم تقلید، استفاده می شود که شش قسم وطن وجود دارد که در ادامه به تعریف هر یک از آنها می پردازیم.
1. وطن اصلی: محلی است که شخص در آن متولد شده و نشو و نما کرده و وطن پدر و مادری اوست. (همه مراجع اتفاق نظر دارند).
2. وطن اتّخاذی: محلی است که شخص آنجا را برای اقامت و زندگی دائمی خود برگزیده باشد. (آیات عظام بهجت، تبریزی، خامنه ای، فاضل، و مکارم)(1)
3. وطن قهری: محلی است که شخص بدون قصد اقامت دائمی آن قدر در آنجا سکونت می کند که عرفاً از اهالی آنجا به حساب می آید. (آیات عظام خامنه ای، فاضل، بهجت)(2)
4. وطن تبعی: محلی است که به تَبَع دیگری برای کسی وطن شده باشد. کسانی که در معیشت (گذران زندگی) و اراده در انتخاب محل زندگی، استقلال نداشته و تابع شخص دیگری باشد، در وطن هم تابع او خواهد بود. (همه مراجع محترم تقلید، البته با اختلافاتی جزئی)
5. وطن حکمی (مقرّ سُکنی): محلی است که شخص آنجا را برای مدت قابل ملاحظه ای(3) به عنوان محل زندگی خود قرار داده و مانند کسی که آنجا وطنش است در آنجا زندگی می کند (که اگر مسافرتی برای او پیش بیاید دوباره به همان جا باز خواهد گشت). این امر به طوری است که وقتی در آنجا اقامت دارد عرف او را مسافر نمی داند. (فقط آیات عظام تبریزی، زنجانی و مکارم) که باید توجه داشت که چنین جایی وطن نیست ولی برای نماز و روزه، حکم وطن را دارد.
1. اصطلاحات رایج در فقه بر دو قسم است:
قسم اول اصطلاحاتی است که شرع مقدس آن را ایجاد کرده و خود او هم باید آن را معنا کند؛ مانند: نماز، روزه، حج و مانند آن.
قسم دوم اصطلاحاتی است که شرع مقدس آن را ایجاد نکرده؛ بلکه آن اصطلاح دارای یک معنای عرفی است که در ذهن همه مردم موجود است و شارع هم همان معنا را اراده کرده است مانند معنای اجاره. در این قسم از اصطلاحات باید سراغ عرف رفته و معنا را از عرف مردم به دست آورد.
باید دانست که «وطن» از اصطلاحات قسم دوم است که برای معنای آن باید به عرف و فهم مردم رجوع کرد؛ بنابراین تعریف هایی که در کتابهای فقهی برای وطن (به جز وطن حکمی) شده است در واقع بیان مفهوم عرفی آن است. از این رو قید هایی که در این تعریف ها آمده است قیدهای غالبی است و چه بسا در مواردی با فقدان بعضی از قیود مزبور نیز وطن تحقق پیدا می کند.
2. چهار قسم اول وطن که عرفی هستند با دو شرط از وطن بودن خارج می شوند:
یک. مهاجرت از آنجا دو. قصد اعراض (که توضیح آن به زودی خواهد آمد).
وطن حکمی، چون در واقع وطن نیست و تنها در حکم وطن است به محض مهاجرت از آنجا، دیگر حکم وطن را نخواهد داشت و نیازی به قصد اعراض ندارد؛ بنابراین شخص بعد از مهاجرت، هر وقت به آنجا سفر کند باید به احکام مسافر عمل کند.(4)
اعراض از وطن یعنی مهاجرت از وطن با این قصد که دیگر برای سکونت و زندگی به آنجا بازنگردد؛ پس تا زمانی که کسی در وطن خود سکونت دارد یا بدون قصد اعراض از وطن خود مهاجرت کرده است، آنجا همچنان وطن اوست؛ هر چند سالها به آنجا نرود.
مهاجرت با قصد عدم بازگشت
امام خمینی (ره) در توضیح اعراض از وطن می فرماید: مراد از اعراض، خروج از وطن با تصمیم بر عدم بازگشت به آن براى سکونت است.(5)
مهاجرت با عدم قصد بازگشت
حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به سوالی فرموده اند: اعراض تنها به نیت نیست هرگاه قصد نداشته باشید به وطن اصلی برای اقامت مستمر در آینده نزدیک برگردید اعراض محسوب می شود.(6)
اعراض قهری
بنا بر نظر بعضی از مراجع عظام تقلید گاهی اعراض به صورت قهری رخ می دهد بدون اینکه فرد قصد اعراض کرده باشد و این در صورتی است که فرد عملا در شرایطی قرار بگیرد که امیدی به بازگشت برای زندگی در وطن خود را نداشته باشد.
حضرت آیت الله مکارم شیرازی در پاسخ به این سوال که آیا خروج زن از وطن الزاماً به تبعیّت از شوهر اعراض محسوب مى شود یا بستگى به قصد و نیّت او دارد؟ فرموده اند: بستگى به قصد و نیّت خود زن دارد چنانچه امیدوار باشد که شوهر را بازگرداند اعراض نیست و اگر امیدى ندارد اعراض قهرى حاصل است.(7)
مرحوم آیت الله بهجت در پاسخ به سوالی می فرمایند: با فرض این که قطع امید کرده است، اعراض قهرى حاصل مىشود.(8)
مرحوم آیت الله تبریزی می نویسند: در تحقق اعراض، قصد لازم نیست، همین که شخص بداند دیگر براى سکونت به وطن سابق برنمىگردد - هر چند براى ماندن در مدتى از سال مثل یک ماه یا دو ماه در هر سال - اعراض محقق شده است.(9)
اعراض عرفی
در بعض موارد، به واسطه طول مدّت و غفلت از وطن اوّلى، بر حسب عرف، اعراض، صدق مىنماید.(10)
به نظر می رسد مرحوم آیت الله بهجت اصل در اعراض را اعراض عرفی دانسته و مهاجرت و قصد عدم بازگشت را مقدمات لازم برای تحقق آن می داند. در استفتائی از ایشان پرسیده اند: اعراض از وطن آیا فقط باید قصدى باشد یا عملى هم مىشود؟ ایشان در جواب فرموده اند: باید هم قصدى باشد و هم عملى هر دو با هم به تناسب موارد که صدق عرفى به طور قطعى و جزمى محقق شود.(11)
پی نوشت ها:
1)از اینکه برای اختصار و پرهیز از طولانی شدن عبارتها، اسامی آیات عظام و مراجع معظم تقلید را بدون القاب آورده ایم، پوزش طلبیده و از خداوند متعال برای مراجع درگذشته علوّ درجات و برای مراجع حاضر عزت روز افزون مسألت داریم.
2)آیات عظام تبریزی، زنجانی و مکارم: چنین محلی، وطن نیست و تنها حکم وطن را دارد (وطن حکمی است) یعنی در آنجا باید به احکام وطن عمل کند.
3)آیات عظام تبریزی: حداقل ده سال؛ زنجانی: حداقل پنج یا شش سال؛ مکارم: دو سال هم کفایت می کند.
4)در تنظیم این بخش از کتاب ارزشمند «احکام مسافر» نوشته جناب آقای محمد اندروافر بهره برده ایم.
5)توضیح المسائل (محشى - امام خمینى)؛ ج1، ص 745 س 694 و نیز أجوبة الاستفتاءات (فارسی- خامنه اى)؛ ص: 143و 6)نیز جامع المسائل (فارسى - فاضل)؛ ج1، ص: 129
7)پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیة الله العظمی مکارم شیرازی (*)
8)همان و نیز مجمع المسائل (للگلبایگانی)؛ ج4، ص: 136 و نیز جامع الأحکام (صافى)؛ ج1، ص: 107
9)استفتاءات(بهجت)؛ ج2، ص: 409 س3029
10)استفتاءات جدید (تبریزى)، ج2، ص: 88 س397
11)مجمع المسائل(للگلبایگانی)؛ ج1، ص: 215
12)استفتاءات(بهجت)؛ ج2، ص: 404 س3010
اخذ: تبیان
کلمات کلیدی: