امروزه یکی از بلاهایی که موجود میباشد ، بلای جو زدگی میباشد. یک مرتبه تمام سایتها، اینترنتها، روزنامهها یک موجی راه میاندازند که آدم را بدون اینکه اراده کند، میبرند. نمیگذارند آدم خودش برود، او را میبرند. هُلش میدهند. جو زدگی...
مگر میشود ازدواج کنیم بدون تالار؟ مگر میشود... مثلاً من لیسانسه هستم ، در خانه بنشینم کار کنم؟ جوزدگی! آخر همه نشستهاند، من بلند شوم این وسط نماز بخوانم؟! آخر همه نگاه میکنند، من اذان بگویم. مگر میشود؟ همه نشستند فیلم میبینند، حالا من بروم در کتابخانه مطالعه کنم؟
هندیها هنوز که هنوزه لباسشان را حفظ کردند، اما ایرانیها تا میآیند چند تا بیحجاب میبینند، یک مرتبه حجابشان وامی رود.
همه به هم میگوییم: مرسی، نمیفهمیم مرسی یعنی چه. چون همه میگویند: مرسی، ما هم میگوییم مرسی! این ادبیات ما، ژست ما، مد... این مدهایی که عوض میشود یک رقم جو زدگی است.
اما خطرات جو زدگی ...
جو زدگی عامل انحراف است. خدا به پیغمبرش میگوید: «وَ إِنْ تُطِعْ أَکْثَرَ مَنْ فِی الْأَرْض» اگر از بیشتر مردم، پیروی کنی ببینی اکثر چه میگویند، جو چطوری است، اگر خواسته باشید دنبال جو و جامعه بروید «یُضِلُّوکَ» (انعام/116) تو را منحرف میکند. چون آدم جو زده هویت ندارد.
امیرالمؤمنین برای بیهویتی جو زدهها میگوید: «یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ» (بحارالانوار/ج1/ص187) با هر بادی میروند. حزب باد هستند. باد از این طرف میآید و از این طرف میرود.
قدیم حمامها لنگ داشت، این لنگ هر ساعتی دور پای یک نفر بود. بعضی از آدمها لنگ هستند، مکتبشان هم لنگیسم است. هر ساعتی دور پای یک نفر هستند. آدمهای جو زده نگاه میکنند امروز فضا این است، در آن فضا شنا میکنند. فردا فضا طور دیگری است، جو زدگی... «یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ»
به موسی خبر دادند که فرعون میخواهد تهاجم نظامی کند، یارانش را برداشت و به دریا رسید. جلویش آب و پشت سرش فرعون... چه کند؟ اطرافیانش وحشت کردند. موسی گفت: خدا با ما است. من مأمور هستم که... خدا به موسی گفت: «اضْرِبْ بِعَصاکَ الْبَحْر» (شعرا/63) عصایت را به دریا بزن. آبها روی هم سوار میشود، کف دریا خشک میشود، رد شو. وقتی گذشتند، فرعون هم که آمد فکر کرد برای او هم خشک است. فرعون که رفت، آبها روی هم سوار شد و فرعون و دار و دستهاش «فاغرقناه و جنوده» خودش و سربازانش با هم غرق شدند.
موسی که دریا را کنار زد و نجات پیدا کردند، رفتند آن طرف آب . یاران موسی دیدند یک مجسمه است و مردم دارند پای مجسمه عبادت میکنند.
رو به موسی کردند و با کمال گستاخی گفتند: «یا مُوسَی» ای موسی! «اجْعَلْ لَنا إِلهاً» ما هم یک خدای بتی میخواهیم. «کَما لَهُمْ آلِهَةٌ» (اعراف/138) همینطور که اینها یک مجسمه دارند یک مجسمه هم به ما بده. ببین چقدر آدم بیهویت است. الآن با چشمشان دیدند که به خاطر خداپرستی اینها را از آب نجات داد. اما آن طرف آب دوباره فضا را دیدند و عوض شدند.
قرآن میگوید: «وَ مَنْ یَتَوَلَّهُمْ مِنْکُمْ فَإِنَّهُ مِنْهُمْ» (مائده/51) هر کس کفار را دوست داشته باشد، خودش هم از کافرهاست. یعنی شما که مهر او در دلت است، از او هستی .
«لا تَجِدُ قَوْماً یُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ یُوادُّون» (مجادله/22) نمیشود کسی مؤمن باشد و دشمن خدا را دوست داشته باشد. هر مسلمانی دشمن خدا را دوست داشته باشد، مسلمان نیست.
در قیامت گفتگو خیلی داریم، یکی از گفتگوها گفتگوی اهل بهشت و جهنم میباشد که بهشتیها از جهنمیها میپرسند: «ما سَلَکَکُمْ فی سَقَرَ» (مدثر/42) چه شد جهنمی شدید؟ میگویند: به چهار دلیل ؛ یکی از آنها این است که جو زده شدیم! «وَ کُنَّا نَخُوضُ مَعَ الْخائِضینَ» (مدثر/45) هر طور زدند ما هم همانطور رقصیدیم. نان را به نرخ روز خوردیم.
ترک جلسه
گفته شده که اگر در یک جلسهای نشستی جو جلسه این بود که پشت سر مؤمنین حرف بد میزنند و آیات الهی را مسخره میکنند،غیبت و تهمت میزنند و خلاصه هر آنچه که نباید انجام دهند را انجام میدهند و در این مورد کوتاهی نمیکنند!!! حق نشستن نداری. «فَلا تَقْعُدُوا مَعَهُم» (نساء/140) قعود یعنی نشستن.
اعراض کن
«وَ لا تَمُدَّنَّ عَیْنَیْک» (طه/131) خیره به آنها نگاه نکن. اصلاً نگاهشان نکن. یکی از راههای نهی از منکر این است. این خانم با این وضعی که خیابان آمده، بعضیها از سر تا پای این زن را میخواهند نگاه. اگر مردم ما تصمیم بگیرند این خانمهای کذایی را نگاه نکنند، میبیند! هیچ کس نگاهش نکرد، فردا عادی بیرون میآید. کسی که دست به یک حرکت ناهنجار میزند میخواهد نگاهش کنند. نگاهش نکنیم کنار میگذارد. جذبش نشو. «قُلِ اللَّهُ ثُمَّ ذَرْهُم» (انعام/91)
هجرت کن
هجرت! هجرت واجب است. حیوانها در دریاها هجرت میکنند. پرندهها هجرت میکنند. آدمی که در یک مرکزی نشسته جو فاسد است، اگر این هجرت نکند، آن پرنده و ماهی از این انسان ارزشش بیشتر است.
وقتی دیدی فضا جوّش تو را میگیرد و تو در این جو ، فاسد میشوی، بلند شو هجرت کن. هجرت!
قرآن ستایش میکند از اصحاب کهف. میگوید: چند تا جوانمرد بیشتر نبودند، اما دیدند در این جو فاسد میشوند، گفتند ما از خیر رفاه شهر و رفاه شهری میگذریم، میرویم در غار زندگی میکنیم ولی فکر و ایده و مکتبمان را حفظ میکنیم.
اعلام موضع، علناً بگو آقا من با شما نیستم. «لَکُمْ دینُکُمْ وَ لِیَ دینِ» (کافرون/6)
قرآن میگوید: از ابراهیم و قومش یاد گیرید. راحت گفتند ما با تو نیستیم. عموی ابراهیم منحرف بود. آخرش ابراهیم گفت: عموی من هستی. اما چون منحرفی من از تو جدا میشوم. قرآن میگوید: سورهی توبه آیه 24«قُلْ إِنْ کانَ آباؤُکُمْ» اگر پدرت، «وَ أَبْناؤُکُمْ» پسرت، «وَ إِخْوانُکُمْ» برادرانت، «وَ أَزْواجُکُمْ» خانمهایت، «وَ عَشیرَتُکُمْ» فامیلت، «وَ أَمْوالٌ اقْتَرَفْتُمُوها» سرمایههایت، «وَ تِجارَةٌ تَخْشَوْنَ کَسادَها» تجارتی که میترسی کساد شود. «وَ مَساکِنُ تَرْضَوْنَها» از خانه و برجی که داری. اگر پدرها، پسرها، برادرها، همسرها، فامیلها، ثروتها، مسکنها... اگر اینها «أَحَبَّ إِلَیْکُمْ مِنَ اللَّهِ وَ رَسُولِه» اگر اینها را بیشتر از خدا و رسول و جهاد در راه خدا دوست داری، «فَتَرَبَّصُوا» منتظر قهر خدا باش. یعنی موضع گیری کن.
زن فرعون
زن فرعون جو زده نبود. نظام فرعونی، کاخ و باغ و پول و طلا و همه میگفتند: زنده باد فرعون. زن فرعون میگفت: لعنت بر فرعون! زن فرعون. اصحاب کهف، سحرهی فرعون...
امیرالمؤمنین
امیرالمؤمنین علیهالسلام جذب نشد. در قسمتی از زیارت امام علی علیهالسلام میخوانیم: «لا یَخافُونَ لَوْمَةَ لائِمٍ» (مائده/54) یعنی هر چه ملامت کنند تو از ملامتها ترسی نداری، جو زده نشدی، رنگ نباختی .
پسر یزید
در فضای کربلا همه طرفدار یزید بودند. حر از وسط یزیدیها این طرف آمد.
شامیان همه یزیدی بودند. امام حسین را کشتند. سر امام حسین و خانواده را اسیر کردند و در شام آمدند. پسر یزید علیه یزید بود. پدر بد بود و یزید بود. پدر بزرگش معاویه بود، اما پسر یزید علیه یزید بود. اینها نمونهها است.
اخذ: تبیان
کلمات کلیدی: