در حدیثی از پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) میخوانیم که :
"پنج چیز خداوند به من مرحمت فرموده- و این را از روی فخر و مباهات نمیگویم (بلکه به عنوان شکر نعمت میگویم)- من به تمام انسانها از سفید و سیاه مبعوث شدم و زمین برای من پاک و پاک کننده و همه جای آن مسجد و معبد قرار داده شده، غنیمت جنگی برای من حلال است در حالی که برای هیچکس قبل از من حلال نشده بود، من به وسیله رعب و وحشت در دل دشمنان یاری شده ام (و خداوند رعب ما را در دل خصم ما افکنده) ، و مقام شفاعت به من داده شده و من آن را برای امتم در قیامت ذخیره کرده ام"
وَ ما أَرْسَلْناکَ إِلاَّ کَافَّةً لِلنَّاسِ بَشِیراً وَ نَذِیراً وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ (سبا ،28)
و ما تو را به عنوان پیامبری مژده دهنده و بیم دهنده نفرستادیم جز برای همهی مردم، ولی بیشتر مردم نمی دانند.
این آیه می تواند دلیل توحید از راه نبوّت باشد یعنی: ما تو را برای هدایت مردم فرستادهایم، اگر خدای دیگری می بود، او هم پیامبر می فرستاد، چنان که امیرالمؤمنین علیهالسلام به فرزندش حضرت مجتبی علیهالسلام مینویسد: «و اعلم یا بنیّ انّه لو کان لربّک شریک لاتتک رسله ...» (نهجالبلاغه ،نامه 31) رسالت تو دلیل توحید و یکتا بودن خداست.
و نیز نکته مهم در این آیه این است که مژده دادن و بشارت بر بیم دادن مقدم شده شاید حکمت آن این باشد که وقتی سخن از هدایت انسان باشد لازم است که انذار یا بیم دادن مقدم باشد، زیرا به سخن تأثیر بیشتری می بخشد. و اگر سخن از شخصیت پیامبر باشد بشارت مقدم می شود تا دلیل باشد بر این که او رحمت عالمیان است.
و حال این سؤال پیش میآید که چه کسی است که بشارت او را به عمل صالح سوق دهد و انذار از گناه باز دارد؟
او عالم است. آیا علم سبب نمی شود که انسان به حقایق ایمان بیاورد؟ از این روی آیات بسیاری هست که رابطه و علاقه علم را به ایمان تأکید میکند. و میگوید که یکی مکمل دیگری است. بارزترین این اقوال قول خدای تعالی است که «دانشمندان از خدا می ترسند» .
وَ مِنَ النَّاسِ وَ الدَّوَابِّ وَ الْأَنْعامِ مُخْتَلِفٌ أَلْوانُهُ کَذلِکَ إِنَّما یَخْشَی اللَّهَ مِنْ عِبادِهِ الْعُلَماءُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ غَفُورٌ ( فاطر/ 28) و از مردمان و جانوران و دامها که رنگهایشان همان گونه مختلف است [پدید آوردیم]، از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او می ترسند خداوند عزیز و غفور است!
بسیاری از مردم نه به بشارت به رسولان میپیوندند و نه به انذار. اینان مردمی نادانند. اگر اغلب مردم را کافر دیدی در شگفت مشو و مپندار این امر به سبب ضعف ادله رسالت است بلکه ایمان نیز مانند علم درجاتی دارد، درجاتی رفیع که جز اهل صفا و پاکی به آن نمیرسند ؛ «وَ لکِنَّ أَکْثَرَ النَّاسِ لا یَعْلَمُونَ- ولی بیشتر مردم نمیدانند.»پس ایمان نمی آورند.
کلمهی «کَافَّةً» در این آیه یا به معنای جمیع است، یعنی پیامبر اسلام (صلی اللَّه علیه و آله) برای همهی مردم پیامبر است، و یا به معنای باز دارنده است، یعنی پیامبر، مردم را از کفر و شرک و گناه باز می دارد و حرف تا در کلمه «کَافَّةً» برای تأکید باشد که از این دو معنا، اوّلی بهتر است. (تفسیر مجمعالبیان)
مفسران هر دو معنی را احتمال داده اند، اول اینکه به معنی" جمع کردن" باشد و در این صورت مفهوم آیه همان است که در بالا گفتیم" که ما تو را جز برای مجموع مردم جهان نفرستادیم" یعنی جهانی بودن دعوت پیامبر اسلام (صلی اللَّه علیه و آله) را شرح می دهد.
روایات متعددی که در تفسیر آیه از طرق شیعه و اهل سنت نقل شده نیز همین تفسیر را تقویت میکند.
بنا بر این محتوای آیه همچون آیه 1 سوره فرقان است که میگوید:
تَبارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعالَمِینَ نَذِیراً:" جاوید و پر برکت است خداوندی که قرآن را بر بنده اش نازل کرد تا همه جهانیان را انذار کند".
و همچون آیه 19سوره انعام که میگوید: وَ أُوحِیَ إِلَیَّ هذَا الْقُرْآنُ لِأُنْذِرَکُمْ بِهِ وَ مَنْ بَلَغَ:" این قرآن بر من وحی شده تا شما و همه کسانی را که این سخن به آنها می رسد انذار کنم".
در حدیثی که بعضی از مفسران به تناسب آیه فوق ذکر کردند عمومیت دعوت پیامبر به عنوان یکی از افتخارات بزرگش منعکس است، آنجا که میگوید:
اعطیت خمسا- و لا اقول فخرا- بعثت الی الاحمر و الاسود، و جعلت لی الارض طهورا و مسجدا، و احل لی المغنم و لا یحل لاحد قبلی، نصرت بالرعب فهو یصیر امامی مسیرة شهر، و اعطیت الشفاعة فادخرتها لامتی یوم القیامة:
"پنج چیز خداوند به من مرحمت فرموده- و این را از روی فخر و مباهات نمیگویم (بلکه به عنوان شکر نعمت میگویم)- من به تمام انسانها از سفید و سیاه مبعوث شدم و زمین برای من پاک و پاک کننده و همه جای آن مسجد و معبد قرار داده شده، غنیمت جنگی برای من حلال است در حالی که برای هیچکس قبل از من حلال نشده بود، من به وسیله رعب و وحشت در دل دشمنان یاری شده ام (و خداوند رعب ما را در دل خصم ما افکنده) به طوری که در پیشاپیش من به اندازه یک ماه راه طی طریق میکند، و مقام شفاعت به من داده شده و من آن را برای امتم در قیامت ذخیره کرده ام" (تفسیر مجمعالبیان) (این حدیث در" در المنثور" نیز از ابن عباس نقل شده است.)
گرچه در حدیث فوق تصریحی به تفسیر آیه نشده، ولی احادیث دیگری در این زمینه داریم که یا در آن تصریح به تفسیر آیه شده، و یا تعبیر للناس کافة که همان تعبیر آیه فوق است آمده ("تفسیر نور الثقلین" ، جلد 4 ، صفحه 255 و 226) و همگی نشان می دهد که آیه فوق ناظر به جهانی بودن دعوت پیامبر (صلی اللَّه علیه و آله) می باشد.
تفسیر دیگری که برای آیه ذکر شده از معنی دوم کف به معنی منع گرفته شده است طبق این تفسیر" کافه" صفت پیامبر می شود و منظور این است: خداوند پیامبر (صلی اللَّه علیه و آله) را به عنوان یک" بازدارنده" برای انسانها از کفر و معصیت و گناه فرستاده است، ولی تفسیر اول نزدیکتر به نظر می رسد.
به هر حال از آنجا که انسانها همه دارای غریزه جلب نفع و دفع ضرر هستند پیامبران نیز دارای مقام" بشارت" و" انذار" بوده اند، تا این هر دو غریزه را بسیج کنند و به حرکت در آورند، ولی اکثریت غافل و بیخبر بی آنکه توجه به سرنوشت خویش داشته باشد به مقابله با آنها برمی خاستند و این مواهب عظیم الهی را انکار میکردند.
1 رسالت پیامبر اسلام (صلی اللَّه علیه و آله) جهانی است. «أَرْسَلْناکَ ... کَافَّةً لِلنَّاسِ»
2 مهمترین نقش انبیا در هدایت مردم، هشدار و بشارت است. «ما أَرْسَلْناکَ إِلَّا ... بَشِیراً وَ نَذِیراً»
اخذ: تبیان
کلمات کلیدی: