شادی دل پدر و مادر، سرمایه عظیمی است که در کالبد وجود آدمی، روح تازهای دمیده و زندگی او را مملو از عشق و صفا میکند، و به لحظات عمر او چنان لذّتی میبخشد که طعم شیرین آن را به خوبی میتواند در زندگی تجربه نماید.
پروردگار هستی، نظام زیبای آفرینش را به گونهای طراحی و تنظیم نموده که آدمی در آن بتواند با دست یافتن به رمز موفقیت، در عرصه زندگی، قلههای پیشرفت و تعالی و کمال را طی نموده و به خوشبختی ابدی دست یابد.
یکی از رموز موفقیت و دست یافتن به پیروزی در عرصه حیات دنیوی و اخروی، از دیدگاه خداوند بی مثال، موضوع احترام و نیکی به پدر و مادر و شاد نمودن دل آن عزیزان است، و لذا اگر ما در پی دست یافتن به این مهّم هستیم، حتماً باید در مدّت عمر خویش، از طریق محبّت و مهرورزی نسبت به آن دو نعمت گرانسنگ، دل رئوف آنها را شاد و رضایت باطنی ایشان را به سوی خویش جلب نماییم.
شادی دل پدر و مادر، سرمایه عظیمی است که در کالبد وجود آدمی، روح تازهای دمیده و زندگی او را مملو از عشق و صفا میکند، و به لحظات عمر او چنان لذّتی میبخشد که طعم شیرین آن را به خوبی میتواند در زندگی تجربه نماید.
ما در این نوشتار بر آنیم که به آثار درخشان نیکی به پدر و مادر مختصراً اشاره کنیم، به امید آنکه از طریق آشنایی با چنین آثار سودمندی، اندکی به خود آمده و از سستی و کوتاهی در جهت نیکی به آن دو گوهر ارزشمند و خدمت رسانی به آن عزیزان دست برداریم.
آثار درخشان نیکی به والدین
1- نیکی به پدر و مادر کفّاره گناهان است.
مردی خدمت رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) آمد و عرض کرد: کار زشتی نبوده، مگر آنکه من آن را انجام دادهام، آیا راهی برای توبه دارم؟ حضرت فرمود: آیا یکی از والدین تو زنده هستند؟! جواب داد: پدرم زنده است. حضرت فرمود: برو به پدرت نیکی کن تا کفّاره گناهانت گردد. وقتی آن شخص رفت فرمود: اگر مادرش زنده بود، نیکی به او بهتر بود. 1
نکته حائز اهمیت در موضوع پدر و مادر آن است که خود ترک نیکی به والدین گناهی است بسیار بزرگ، و نابخشودنی، که پروردگار هستی به هیچ وجه عذر ما را در این زمینه نمیپذیرد، و با عذاب دردناکی ما را مجازات خواهد نمود، و لذا اگر بار گناه بر شانه ما سنگینی کرده و فضای روحمان را تاریک و ظلمانی نموده، باید کمر همت را محکم بسته و با خدمت رسانی به پدر و مادر، صفحه قلب خویش را از آلودگی گناه پاک و پیراسته نماییم، تا سبکبار شده و زندگی شیرین و لذت بخشی را تجربه نماییم.
شادی دل پدر و مادر، سرمایه عظیمی است که در کالبد وجود آدمی، روح تازهای دمیده و زندگی او را مملو از عشق و صفا میکند، و به لحظات عمر او چنان لذّتی میبخشد که طعم شیرین آن را به خوبی میتواند در زندگی تجربه نماید.
2- رسیدن به ثواب حج
زیارت خانه خدا و انجام مناسک نورانی حج، از جمله اموری است که هر مؤمنی در زندگی خویش آرزوی آن را در آسمان ذهن خود میپروراند و همواره از خالق هستی، توفیق چنین سفر معنوی با عظمتی را خواهان است. نکته قابل توجّه در این زمینه آن است که پروردگار عالم از میان کارهای نیک و شایسته، برخی را به صورت گلچین انتخاب نموده و برای آنها ثواب حج را در نظر گرفته است، یکی از آن کارهای نیک، محبّت و رأفت نسبت به پدر و مادر است. گل سر سبد عالم وجود، پیامبر عزیز اسلام در این باره میفرماید: هرگاه فرزندی به پدر و مادرش نگاه محبت و رحمت کند، به هر نظری که میکند، ثواب یک حج مقبول به او داده میشود. گفتند: یا رسول الله هر گاه در روز صد مرتبه چنین کند چه؟ فرمود: بله، به هر نگاهی ثواب یک حج دارد. 2
3- خشنودی پدر و مادر خشنودی خداست
منتهای آرزوی هر مؤمنی در زندگی، کسب رضایت خداوند بی همتا است، و لذا در مدّت عمر دنیوی خویش همواره میکوشد که در این مسیر قدم برداشته و به آن گنج عظیم دست یابد، از روایات پیشوایان معصوم (صلوات الله علیهم اجمعین) چنین استفاده میشود از جمله اموری که باعث رضایت و خشنودی حق تعالی میشود، جلب رضایت پدر و مادر است.
پیامبر گرامی اسلام در این باره به زیبایی فرموده: (رضی الله مع رضی الوالدین و سخط الله مع سخط الوالدین) 3 رضایت خدا رضایت والدین است و خشم او با خشم ایشان.
4- ملائکه به شخصی که به پدر و مادرش نیکی کند دعا میکنند!
پیامبر رحمت حضرت خاتمالانبیاء محمّد مصطفی(صلی الله علیه و آله) میفرماید: خداوند متعال دو فرشته دارد که یکی از آن دو میگوید: خدایا نیکی کننده به پدر و مادر را از هر شرّ و آفتی حفظ فرما، و دیگری میگوید: خدایا عاقّ والدین را با غضب خویش هلاک فرما. 4
5- زیاد شدن مال و آبرو
دست یافتن به مالی زیاد و عمری طولانی و در عین حال با برکت از جمله اموری است که هر انسان عاقل و صاحب شعوری آن را دوست داشته و همواره از عمق جانش خواهان آن میباشد، رسیدن به این امر نیازمند به کار بستن دستوراتی است که پروردگار هستی و وجود نازنین پیامبر اسلام و خاندان پاک و مطهّرش، که انجام آنها را از ما مطالبه نمودهاند، یکی از آن دستورات که تأکید فراوان روی آن شده، مسئله احترام به پدر و مادر و نیکی در حق آن عزیزان است.
در روایتی از رسول گرامی اسلام(صلی الله علیه و آله) نقل شده که ایشان فرمود: (من یضمن لی برّ الوالدین وصله الرحم اضمن له کثرة المال و زیادة العمر و المحبة فی العشیرة)5 ؛ کسی که برای من ضمانت کند صله رحم و نیکی به والدین را من هم ضامن میشوم که مال و عمرش زیاد شود و در قبیلهاش محبوبیّت پیدا کند.
ایشان میفرماید: مرحوم پدرم در سنین پیری تقریباً بیست و چند سال قبل از فوتش که مرد 70 سالهای بود به بیماری آب چشم دچار شد، بنده آن وقت در قم بودم، تدریجاً در نامههایی که ایشان برای ما مینوشت این روشن شد که ایشان چشمانش درست نمیبیند. من به مشهد آمدم و دیدم که ایشان محتاج دکتر است، قدری به دکتر مراجعه کردم، و بعد برای تحصیل به قم برگشتم... در سال 43 بود که من ناچار شدم ایشان را به تهران بیاورم، چون معالجات در مشهد جواب نمیداد. به چند دکتر که مراجعه کردم، ما را مأیوس کردند و گفتند هر دو چشم ایشان معیوب شده و قابل معالجه نیست... در آن زمان مطلقاً نمیدید و ما باید دستانش را میگرفتیم و راه میبردیم لذا برای من غصه شده بود که اگر پدرم را رها میکردم و به قم میآمدم، ایشان مجبور بود گوشهای در خانه بنشیند و قادر به مطالعه و معاشرت و هیچ کاری نبود از طرف دیگر اگر میخواستم ایشان را همراهی کنم و از قم دست بردارم، این هم برای من غیر قابل تحمل بود، زیرا با قم انس گرفته بودم و تصمیم گرفته بودم تا آخر عمر در قم بمانم... یک روز خیلی ناراحت بودم، شدیداً در حال تردید و نگرانی و اضطراب به سر میبردم. به سراغ یکی از دوستانم رفتم، به او تلفن کردم و گفتم شما وقت دارید که من پیش شما بیایم؟ گفت: بله، من به منزل ایشان رفته و قضیه را گفتم... به او گفتم من دنیا و آخرتم را در قم میبینم و از طرفی نمیتوانم پدرم را با این چشم نابینا تنها بگذارم. او یک تأمّل مختصری کرد و گفت: شما بیا یک کاری بکن و برای خدا از قم دست بکش و برو در مشهد بمان، خدا دنیا و آخرت تو را میتواند از قم به مشهد منتقل کند.
من یک تأمّلی کردم و دیدم عجب حرف خوبی است، و لذا برای خاطر خدا پدر را به مشهد میبرم و پیش او میمانم، خدای متعال هم اگر اراده کند میتواند دنیا و آخرت من را از قم به مشهد بیاورد.
با حال بشّاش و آسودگی به منزل آمدم، والدین من که چند روزی من را ناراحت دیده بودم و اکنون بشاش و خوشحال، تعجب کردند، گفتم: من تصمیم گرفتم که به مشهد بیایم، آنها اوّل باورشان نمیشد، از بس این تصمیم را امر بعیدی میدانستند که من از قم دست بکشم. به مشهد رفتم و خدای متعال توفیقات زیادی به ما داد... اگر بنده در زندگی توفیقی داشتم، اعتقادم این است که ناشی از همان برّی(نیکی) است که به پدر بلکه به پدر و مادرم انجام دادهام. 6
اخذ: تبیان
کلمات کلیدی: