اشاره:
آرزوهاى دور و دراز » و به تعبیر دیگر « طول امل » از مهمترین رذایل اخلاقى است که انسان را به انواع گناهان آلوده مىکند، از خدا دور مىسازد، به شیطان نزدیک مىکند و گرفتار عواقب خطرناکى مىسازد.
البته اصل «آرزو و امید» نه تنها مذموم و نکوهیده نیست، بلکه نقش بسیار مهمى در حرکت چرخهاى زندگى و پیشرفت در جنبههاى مادى و معنوى بشر دارد. اکنون به بررسی آیات قرآن میپردازیم.
همیشه براى علاج قطعى بیماریها به ریشهکن کردن اسباب آن باید پرداخت و تا اسباب بیمارى ریشهکن نشود درمانها سطحى و ناپایدار است و به تعبیر دیگر جنبه مسکن را دارد.
با توجه به این اصل اساسى و با توجه به ریشههاى درازى آرزوها به خوبى مىتوان نتیجه گرفت که براى زدودن آثار طول امل و از میان بردن آن باید به تفکر و اندیشه پرداخت.
از یک سو باید انسان خود را به خوبى بشناسد و بداند موجودى است آسیبپذیر که فاصله میان مرگ و زندگى او بسیار کم است، امروز سالم است و پر نشاط، فردا ممکن است گرفتار سختترین بیماریها یا اندوهبارترین مصایب گردد، امروز قوى و غنى و قدرتمند است، فردا ممکن است از ضعیفترین و فقیرترین افراد باشد و نمونههاى آن صفحات تاریخ بشریت را پر کرده است.
از سوى دیگر باید درباره بى اعتبارى دنیا بیندیشد که «از نسیمى دفتر ایام بر هم مىخورد» و فراموش نکند نادر شاه قدرتمند «شبانگه به دل قصد تاراج داشت سحرگه نه تن سر، نه سر تاج داشت»! آرى با «یک گردش چرخ نیلوفرى نه نادرها به جا مىمانند و نه نادرى»!
از سوى سوم به این حقیقت بیندیشد که ما اعتقاد به معاد و سراى آخرت و حساب و کتاب الهى و پاداش کیفر اعمال داریم و این جهان را منزلگاهى در مسیر یک سفر طولانى مىدانیم و برنامه ما در این جهان آماده شدن و اندوختن زاد و توشه است نه اقامتگاهى براى همیشه ماندن!
و نیز اندیشه کند که حرص در اندوختن و ذخیره کردن اموال و برنامهریزى براى رسیدن به آرزوها و آمال، هرگز مایه سعادت انسان نمىشود، بلکه دائما او را به درد و رنج گرفتار مىسازد.
و اندیشه کند که مهمترین آرامش، آرامش روح و وجدان است که آن از طریق تقوا و توکل بر پروردگار فراهم مىشود نه از طریق حرص و ولع و دنیاپرستى!
بهترین راه براى وصول به این هدف همان است که در حدیث نبوى معروف آمده است فرمود: «خذ من دنیاک لآخرتک و من حیاتک لموتک، و من صحتک لسقمک، فانک لاتدرى ما اسمک غدا؛ از دنیایتبراى آخرتت بهرهگیر و از زندگانیتبراى مرگ (و زندگى بعد از آن) و از تندرستیت براى زمان بیمارى استفاده کن، چرا که نمىدانى فردا نام تو چیست (آیا تو را زنده مىنامند یا جزء مردگان، سالم مىگویند یا بیمار؟)». 1
برنامهریزى براى رسیدن به آرزوها و آمال، هرگز مایه سعادت انسان نمىشود، بلکه دائما او را به درد و رنج گرفتار مىسازد
عامل دیگر براى آرزوهاى دراز هواپرستى و عشق به دنیاست، هر قدر از این علاقه کاسته شود دامنه آرزوها کوتاهتر مىگردد و به عکس هر اندازه انسان دلبستگى بیشتر به دنیا پیدا کند، دامنه آرزوها گستردهتر مىشود.
براى رسیدن به این هدف، یعنى کوتاه کردن دامنه آرزوها یکى از مؤثرترین راهها یاد مرگ است که پردهها را از جلو چشم بصیرت انسان برمىگیرد و واقعیتهاى زندگى را براى او آشکار مىسازد.
به همین دلیل امیرمؤمنان على علیهالسلام در پایان خطبه 99 از نهج البلاغه مىفرماید: «الا فاذکروا هادم اللذات، و منغص الشهوات، و قاطع الامنیات؛ به هوش باشید و به یاد چیزى بیفتید که لذات را در هم مىکوبد و شهوات را بر هم مىزند و آرزوها را قطع مىکند».
و در حدیث دیگرى از نبى اکرم صلیاللهعلیهوآله مىخوانیم که در ضمن سخنانش فرمود: «عد نفسک فى اصحاب القبور؛ خود را جزء مردگان حساب کن(تا گرفتار طول امل نشوى)». 2
و نیز در نقطه مقابل این معنا از امیرمؤمنان على علیهالسلام نقل شده است که فرمود: «اکثر الناس املا اقلهم للموت ذکرا؛ آنها که آرزوهایشان بیشتر است کمتر به یاد مرگ مىافتند». 3
راه دیگر براى مبارزه با طول امل مطالعه پیرامون پیامدهاى بسیار شوم آن است.
آرى توجه به این نکته که آرزوهاى دراز سرچشمه بسیارى از گناهان و رذایل اخلاقى دیگر است و از علل مهم قساوت قلب و فراموشى آخرت و سبب زندگى پررنج و ذلتبار و محرومیت از مواهب و نعم الهى و از حجابهاى ضخیم معرفت و آگاهى محسوب مىشود، سبب مىگردد که انسان به فکر علاج و درمان بیفتد و پیش از آنکه سیلاب طول امل کاخ سعادت او را ویران سازد به فکر چاره بیفتد، از دامنه آرزوهایش بکاهد و به صف خردمندان و سعادتمندان بازگردد و آرزوها را در حد معقول و شایسته مهار کند.
امیرمؤمنان على علیهالسلام مىفرماید: «حاصل المنى الاسف و ثمرته التلف؛ حاصل آرزوهاى دراز تاسف است و ثمره آن تلف شدن(عمر و امکانات و سعادت انسان) مىباشد»! 4
در حدیث دیگرى از همان حضرت مىخوانیم: «احذروا الامانى فانها منایا محققة؛ از آرزوهاى دراز بپرهیزید که مرگهاى مسلم در آن نهفته است». 5
در اینجا دو نکته قابل توجه است:
نخست: اینکه در طب مادى براى درمان بسیارى از بیماریهاى جسمى و روانى به فکر جانشین مىروند، یعنى خواستههایى که انسان را به بیمارى مىکشاند به خواستههاى برترى تبدیل مىکنند که منتهى به سلامت او گردد، مثلا کسى که علاقه زیادى به مواد چربى و نشاستهاى دارد و سبب بیمارىهاى گوناگون در او شده به استفاده از کمیت قابل ملاحظه از میوه و سبزى سالم هدایت مىکنند و یا افرادى که معتاد به مواد مخدرند، اعتیادهاى سالمى براى آنها پیشبینى مىکنند.
این نکته در بیماریهاى اخلاقى نیز صادق است، به این ترتیب که معلم اخلاق آرزوهاى دراز مادى را به آرزوهاى معنوى نسبتبه پاداش الهى در سراى آخرت تبدیل مىکند و عشق به علم و دانش و معرفة الله را جایگزین عشق به مال و جاه و مقام مىسازد.
دوم: دیگر اینکه آرزوها مراتبى دارد، گاه انسان آرزو مىکند عمر بسیار طولانى یا جاویدان! داشته باشد، همان گونه که قرآن در باره گروهى از قوم یهود مىفرماید: «...یود احدهم لو یعمر الف سنة...؛(آنها چنان علاقه به دنیا دارند که) هر یک از آنها آرزو دارد هزار سال عمر کند»! 6
اگر هزار سال به معنى تعداد باشد دلیل به تقاضاى عمر بسیار طولانى است و اگر عدد تکثیر باشد دلیل بر تقاضاى عمر نامحدود است.
گروهى آرزوهایى در مراحل پایینتر دارند، آرزوى صد سال زیستن، پنجاه سال، ده سال یا کمتر، از روایات استفاده مىشود که همه اینها جزء آرزوهاى دراز محسوب مىشود(البته در صورتى که هدف جنبههاى مادى و زرق و برق دنیا باشد، نه جنبههاى معنوى و الهى و کمک به پیشرفت جامعه انسانى).
از سوى دیگر امانى و آرزوها انواع مختلفى پیدا مىکند، گاه آرزوها به سوى مسائل مادى هدفگیرى مىکند و گاه مقام و گاه شهوات و گاه همه اینها.
تمام اقسام آرزوهاى دور و دراز، زشت و نکوهیده است هر چند بعضى زشتتر از بعض دیگر محسوب مىشود.
کلمات کلیدی: