سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بردباری، جامه دانشمند است، پس مبادا که آن را به تن نکنی [امام باقر علیه السلام ـ در نامه اش به سعد خیر ـ]
آموزشی - مذهبی
درباره



آموزشی - مذهبی


حمید امامی راد
سلام به اهل دلی که بی ریا و با صفاست.قلب پر از محبتش همیشه به یاد خداست.دور از وجودتان هر چه درد و بلاست. مطالب وبلاگ ترکیبی از مسائل مذهبی و آموزشی (اکثرا آموزش ابتدایی) می باشد. امید است مورد توجه قرار گیرد. ملتمس دعای خیر دوستان هسنم.
لینک‌های روزانه

 


 

 

در دسته بندی علوم، تقسیمی مشهور و رایج وجود دارد که بر اساس آن علوم یا حوزوی اند و اسلامی، یا دانشگاهی اند و غیر اسلامی. آنگاه دانشهایی که مرتبط با آیات و روایات هستند؛ مانند فقه، تفسیر و اخلاق را به حوزوه اختصاص می دهند و دانشهایی که در آن کاری به قرآن و حدیث ندارند؛ مثل فیزیک، شیمی و پزشکی را در گروه دانشگاهی قرار می دهند.

 


 

 

کتابخانه

این تقسیم بندی که بی شک برگرفته از اندیشه سکولار است پیامدهایی دارد که هر یک درجای خود معرکه آراء و نظرات صاحبنظران است.

 

دو مورد از نتایج این تقسیم بندی عبارتند از:

1. تهی کردن عقبه دانشگاه از معارف دینی و جایگزین کردن آن با نظریه و فرضیه های غربی و شرقی که نوعا در بخش علوم انسانی، سر ستیز با معارف الهی را دارند

2. تلقین جدایی حوزه از دانشگاه و باور آن از سوی عده زیادی از اندیشمندان هر دو طیف و بعد تلاش برای ایجاد وفاق و اتحاد بین این دو نهاد علمی کشور

مشکلاتی که این نوع نگاه به علوم و نتایج به دست آمده از آن تا کنون برای ما ایجاد کرده است بر اهل فن پوشیده نیست ؛ مشکلاتی مانند تولید نظریه ها و راهکارهایی برای حل مسائل روز با تکیه بر مبانی کاملا بیگانه و یا حتی مخالف با اسلام و نیز رو در رو قرار دادن دو نهاد بزرگ و گسترده علمی کشور و دادن القابی مقدس مآبانه به یکی و بی دین خواندن دیگری و همچنین به زحمت انداختن عده ای برای پیدا کردن راه اتحاد این دو نهاد.

به نظر می رسد اگر ما بتوانیم چنین رویکردی که نسبت به علوم وجود دارد را با تکیه بر جهان بینی الهی اصلاح کنیم دیگر لازم نباشد تا با پیامدهایی نامطلوب آن دست و پنجه نرم کنیم.

در جهان بینی الهی هر پدیده ای خالقی دارد به نام خداوند متعال « اللَّهُ خالِقُ کُلِّ شَیْ‏ءٍ » (62/زمر) که سرسلسله علتهاست « قُلْ کلُ‏ٌّ مِّنْ عِندِ اللَّهِ» (78/نساء) و پایان هر موجودی هم به او ختم می شود « وَ إِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ » (5/حدید). آغاز و انتهاء هر موجودی خداست « هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ » (3/حدید) و محال است چیزی چه در وجود یافتن و چه در بقاء داشتن از او بی نیاز باشد چون او پدید آورنده هر چیز است و اگر فیض وجودی اش لحظه ای قطع شود آن موجود دیگر وجود نخواهد داشت و این در حالیست که خود آن خالق یکتا ذره ای به غیر خودش محتاج نیست« فَإِنَّ اللَّهَ غَنِیٌّ عَنِ الْعالَمینَ » (97/ آل عمران).

خداوند متعال آنچه که بشر بعد از عصر نزول قرآن کریم کشف یا اختراع می کند را به صراحت خلق شده خود نامیده است: اسب و قاطر و الاغ از جمله مخلوقات ما هستند که الان می شناسید و بر آن سوار می شوید و چیزهایی هم خلق خواهیم کرد که فعلا شما با آنها آشنایی ندارید(8/نحل) و امروز، انواع و اقسام وسایل سواری که ما شاهد آن هستیم و به نام خود آنها را مصادره کرده ایم، مخلوقات خدایند که او پیش از این خبر تولیدشان را داده بود

 

 

تذکر یک نکته مهم: « کل شیء» به معنای «هر چیزی» است که ما در فارسی به کار می بریم. بنابراین هر چیزی که وجود داشته باشد خالق آن خداست؛ خواه آن شیء از جمادات باشد، خواه از گیاهان؛ از حیوانات باشد یا از انسانها، فرقی نمی کند همگی مخلوق خدایند.

 

در جهان بینی الهی نمی شود چیزی وجود داشته باشد (مصداق «الشیء» باشد) و مخلوق خداوند یکتا نباشد. همه چیز مخلوق اوست؛ حتی اگر آن موجود یک پدیده، اختراع و یا کشف علمی باشد «الله خالق کل شیء».

 

انواع ایجاد

خداوند متعال به دو شکل موجودات عالم را ایجاد می کند؛ بخشی را به شکل دفعی و برخی را به صورت تدریجی. که در اصطلاح به دسته اول موجودات امری گفته می شود و به دسته دوم موجودات خلقی. موجودات امری با فرمان «کُنْ»؛ ایجاد شو « فَیَکُونُ »؛ بلافاصله ایجاد می شوند(82/یس) و موجودات خلقی از طریق اسباب و عللی که خداوند برای پیدایش آنها خلق کرده است تولید می شوند.

عذراییل عذرائیل روح جان

مثال: روح موجودی است که فرآیند ایجاد آن، مرحله به مرحله نیست و از آنجا که یک موجود امری است؛ «الرُّوحُ مِنْ أَمْرِ رَبِّی » (85/اسراء) با یک فرمان «موجود شو» به وجود می آید. اما بدن ما انسانها و موجودات بی شمار دیگر، مرحله به مرحله تکمیل شده و در نهایت تولید می شود. (5/حج)

بنابراین کسی که دارای جهانبینی الهی است و معارف قرآن را باور دارد به راحتی می پذیرد که تمام دستاوردها و تولیدات علمی، چه در بُعد نظری و چه در بُعد عملی، درست است که به نام فلان دانشمند یا گروه علمی ثبت می شود؛ اما همگی مخلوق خدایند.

در این باره با تکیه بر همان جهان بینی الهی که بیان شد چنین می گوییم: خدایی که «خالق کل شیء» است از طریق امکانات مادی که به فلان دانشمند داد و نیز از طریق هوش و اندیشه ای که به او ارزانی داشت و توفیقی که به او داد تا در خلقت او تحقیق کند؛ فلان نظریه، کشف و یا اختراع علمی را «خلق» کرد و این محصول علمی، مخلوق خداست.

از این رو خداوند متعال آنچه که بشر بعد از عصر نزول قرآن کریم کشف یا اختراع می کند را به صراحت خلق شده خود نامیده است: «وَ الْخَیْلَ وَ الْبِغالَ وَ الْحَمِیرَ لِتَرْکَبُوها وَ زِینَةً وَ یَخْلُقُ ما لا تَعْلَمُون‏»؛ اسب و قاطر و الاغ از جمله مخلوقات ما هستند که الان می شناسید و بر آن سوار می شوید و چیزهایی هم خلق خواهیم کرد که فعلا شما با آنها آشنایی ندارید(8/نحل) و امروز، انواع و اقسام وسایل سواری که ما شاهد آن هستیم و به نام خود آنها را مصادره کرده ایم، مخلوقات خدایند که او پیش از این خبر تولیدشان را داده بود.

 

اصلاح نگاه سکولاری که دین را جدای از علوم می داند

در قدم اول باید تکلیف پایه بحث یعنی جهان بینی روشن شود؛ ما با کسی که جهان بینی الحادی دارد سخنی نداریم زیرا این قشر بر این باورند که خدا در این جهان کاره ای نیست؛ بلکه هر چه هست همین «طبیعت» است که یک روز روی خوش نشان می دهد و روز دیگر خشمگین می شود؛ یک روز ما و سایر موجودات را می زاید و یک روز هم ما را کهنه کرده و می پوساند «وَ قالُوا ما هِیَ إِلاَّ حَیاتُنَا الدُّنْیا نَمُوتُ وَ نَحْیا وَ ما یُهْلِکُنا إِلاَّ الدَّهْرُ» (24/جاثیه)

« کل شیء» به معنای «هر چیزی» است که ما در فارسی به کار می بریم. بنابراین هر چیزی که وجود داشته باشد خالق آن خداست؛ خواه آن شیء از جمادات باشد، خواه از گیاهان؛ از حیوانات باشد یا از انسانها، فرقی نمی کند همگی مخلوق خدایند

بنابراین روی سخن ما با خداباورانیست که به قرآن و معارف آن عقیده دارند. بر اساس جهان بینی الهی و قرآنی عده ای در یک مرکز علمی، سخن خدا را بررسی می کنند که «خدا چه گفت» و عده ای هم در مرکزی دیگر کار خدا را بررسی می کنند که «خدا چه کرد».

سر و کار گروه اول، آیات و روایاتی است که گویای «سخن خدا»ست و گروه دوم پدیده های خلقت را مورد مطالعه و تحقیق قرار می دهند که «خلقت خدا»ست.

بر این اساس باور و با این نگاه، هم عقبه دینی علوم دانشگاهی ما به خصوص علوم انسانی تأمین می شود و هم دیگر نیازی نیست که فکری برای وحدت حوزه و دانشگاه کنیم؛ زیرا اصلا اختلافی معنا ندارد تا بخواهیم فکری برای وحدتش کنیم.

اخذ: تبیان

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حمید امامی راد 90/3/25:: 11:56 صبح     |     () نظر