سفارش تبلیغ
صبا ویژن
مردم دنیا در کار دنیا دو گونه‏اند : آن که براى دنیا کار کرد و دنیا او را از آخرتش بازداشت ، بر بازمانده‏اش از درویشى ترسان است و خود از دنیا بر خویشتن در امان . پس زندگانى خود را در سود دیگرى دربازد . و آن که در دنیا براى پس از دنیا کار کند ، پس بى آنکه کار کند بهره وى را از دنیا بسوى او تازد ، و هر دو نصیب را فراهم کرده و هر دو جهان را به دست آورده ، چنین کس را نزد خدا آبروست و هر چه از خدا خواهد از آن اوست . [نهج البلاغه]
آموزشی - مذهبی
درباره



آموزشی - مذهبی


حمید امامی راد
سلام به اهل دلی که بی ریا و با صفاست.قلب پر از محبتش همیشه به یاد خداست.دور از وجودتان هر چه درد و بلاست. مطالب وبلاگ ترکیبی از مسائل مذهبی و آموزشی (اکثرا آموزش ابتدایی) می باشد. امید است مورد توجه قرار گیرد. ملتمس دعای خیر دوستان هسنم.
لینک‌های روزانه
امام علی (ع)

فداکارى امیر مؤمنان (علیه السلام) در شبى که خانه پیامبر (صلی الله علیه و آله) از طرف آدمکشان قریش محاضره شده بود امرى نیست که بتوان آن را انکار کرد و یا کوچک شمرد. خداوند براى اینکه به این رویداد تاریخى رنگ ابدى و جاودانى بخشد درقرآن مجید (سوره بقره ، آیه 207) از آن یاد کرده است و مفسران بزرگ نیز در تفسیر آیه مربوط به این واقعه به نزول آن در شأن حضرت على (علیه السلام) اشاره کرده اند. ولى افرادى که بر تعصب و بغض به حضرت على (علیه السلام)دارند به دست و پا افتاده اند تا این فضیلت بزرگ تاریخى را چنان تفسیر کنند که از عظمت فداکارى آن حضرت بکاهند.

 

جاحظ، یکى از دانشمندان معروف اهل تسنن ، چنین مى نویسد:

هرگز نمى توان خوابیدن على در بستر پیامبر را اطاعت و فضیلت بزرگ شمرد، زیرا پیامبر به او اطمینان داده بود که اگر در جایگاه او بخوابد آسیبى به او نخواهد رسید .(1)

پس از وى ، ابن تیمیه دمشقى (2) به این مطلب افزوده است که : على از طریق دیگر نیز مى دانست که کشته نمى شود، زیرا پیامبر به وى گفته بود که فراد در محل معینى از مکه اعلام کند که هرکس نزد محمد امانتى دارد بیاید و باز گیرد. على از مأموریتى که پیامبر به وى داد به خوبى دریافت که اگر در بستر آن حضرت بخوبد آسیبى به وى نخواهد رسید و جان به سلامت خواهد برد.

در صورت نخست مى توان گفت که حضرت على (علیه السلام) علم قطعى به سلامت و بقاى خود داشت ، زیرا براى کسانى که از نظر ایمان و اعتقاد در مرتبه اى نازل قرار دارند هرگز از گفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله) جزم و یقین به صحت گفتار او حاصل نمى شود و اگر هم در بستر وى بخوابند دچار نگرانى و تشویش فراوان خواهند بود

پاسخ

پیش از آنکه موضوع را بررسى کنیم از تذکر نکته اى ناگزیریم و آن اینکه جاحظ و ابن تیمیه و پیروان آن دو، که به بى مهرى نسبت به خاندان پیامبر (صلی الله علیه و آله) معروفند، براى انکار فضیلتى ، ناخودآگاه ، فضیلت برترى را براى حضرت على (علیه السلام)اثبات کرده اند! زیرا حضرت على (علیه السلام) که از طرف پیامبر (صلی الله علیه و آله) مأموریت داشت که در خوابگاه او بخوابد از نظر ایمان از دو حال خارج نبود. یا ایمان او به راستگویى پیامبر در حد متعارف بود و یا به طور فوق العاده اى به صدق گفتار پیامبرایمان داشت .

در صورت نخست مى توان گفت که حضرت على (علیه السلام) علم قطعى به سلامت و بقاى خود داشت ، زیرا براى کسانى که از نظر ایمان و اعتقاد در مرتبه اى نازل قرار دارند هرگز از گفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله) جزم و یقین به صحت گفتار او حاصل نمى شود و اگر هم در بستر وى بخوابند دچار نگرانى و تشویش فراوان خواهند بود .

ولى اگر حضرت على (علیه السلام) از نظر ایمان در درجه اى عالى قرار داشت و صحت گفتار پیامبر (صلی الله علیه و آله) در دل چون نورخورشید روشن بود، در این صورت براى حضرت على (علیه السلام) فضیلت بالاترى اثبات کرده ایم . زیرا هرگاه ایمان فردى به مرتبه اى برسد که آنچه را از پیامبر (صلی الله علیه و آله) مى شنود چنان صحیح و صادق بینگارد که براى او با روز روشن فرق نکند و اگر پیامبر به او بگوید که اگر در بستر وى بخوابد آسیبى به او نخواهد رسید با قلبى چنان آرام در بستر او بیارمد که سرسوزنى احتمال خطر ندهد، با چنین فضیلتى قطعاً چیزى برابرى نمى کند.

امام علی (ع)

اکنون صفحات تاریخ را ورق بزنیم

تاکنون بحث ما بر این فرض بود که پیامبر (صلی الله علیه و آله) به حضرت على (علیه السلام) گفته است که کشته نخواهد شد، ولى اگر به تاریخ رجوع کنیم خواهیم دید که مطلب چنان نیست که پیروان حاجظ و ابن تیمیه گمان کرده اند و همه مورخان حادثه را آنگونه که این دو نوشته اند ضبط نکرده اند.

مولف طبقات کبرا (3) واقعه هجرت را به طور مشروح نوشته است و هرگز از آن جمله اى که جاحظ آن را دستاویز خود قرار داده (که پیامبر به على گفته : در خوابگاه من بخواب و آسیبى به تو نخواهد رسید) یادى نکرده است .

نه تنها او بلکه مقریزى ، مورخ معروف قرن نهم (4)، نیز در کتاب مشهور امتاع الاسماع حادثه را همچون کاتب واقدى نقل کرده است و هرگز نگفته که پیامبر به على فرمود: "آسیبى به تو نخواهد رسید".

آرى ، در این میان ابن هشام در سیره (ج 1 ص 483 و طبرى در تاریخ خود (ج 2 ص 99 از آن گفتار یادى کرده اند و کسانى همچون ابن اثیر در تاریخ کامل (ج 2 ص 372 و دیگران نیز که آن را نقل کرده اند همگى از سیره ابن هشام و یا تاریخ طبرى گرفته اند.

بنابراین مسلّم نیست که پیامبر (صلی الله علیه و آله) این مطلب را گفته باشد و اگر هم گفته باشد به هیچ وجه معلوم نیست که هر دو مطلب را (نرسیدن آسیب و رد امانت هاى مردم ) در همان شب نخست گفته باشد; به گواه اینکه این حادثه را علما و مورخان شیعه و برخى از سیره نویسان اهل تسنن به صورت دیگرى نقل کرده اند. اینک توضیح مطلب :

دانشمندان معروف شیعه ، مرحوم شیخ طوسى ، در امالى خود دنباله واقعه هجرت را که منتهى به نجات پیامبر شد چنین مى نویسد:

شب هجرت سپرى شد و على (علیه السلام) از محل اختفاى پیامبر (صلی الله علیه و آله) آگاه بود و براى فراهم ساختن مقدمات سفر پیامبر لازم بود شبانه با او ملاقات کند (5)

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) سه شب در غار نور بسر برد. در یکى از شبها حضرت على (علیه السلام) و هند بن ابى هاله فرزند خدیجه به غار رفتند و به محضر پیامبر (صلی الله علیه و آله) رسیدند. پیامبر دستورهایى به حضرت على داد و در آخر فرمودند:

«از این پس هر خطرى که در کمین تو بود از تو برطرف شده است و دیگر آسیبى به تو نخواهد رسید». (6)

من جان خود را براى بهترین فرد روى زمین و نیکوترین شخصى که خانه خدا و حجر اسماعیل را طواف کرده است سپر قرار دادم . آن شخص عالیقدر محمد بود. و من هنگامى دست به این کار زدم که کافران نقشه قتل او را کشیده بودند ولى خداى من او را از مکر دشمنان حفظ کرد. من در بستر وى بیتوته کردم و در انتظار حمله دشمن بودم و خود را براى مرگ و اسارت آماده کرده بودم

 

 

ّّاین جمله مانند همان جمله اى است که ابن هشام در سیره و طبرى در تاریخ خود آورده اند. بنابراین اگر پیامبر به حضرت على تأمین داده است در شبهاى بعد بوده است و نه در شب هجرت ، و اگر به حضرت على فرمان داده است که امانتهاى مردم را رد کند در شب دوم و یا سوم بوده است و نه در لیلة المبیت .

 

دو گواه روشن بر فداکارى امام (علیه السلام)

دو مطلب تاریخى گواه مى دهد که عمل حضرت على (علیه السلام) در آن شب جز فداکارى نبوده ، آن حضرت به راستى آماده قتل و شهادت در راه خدا بوده است .

1)  اشعارى که امام (علیه السلام) پیرامون این حادثه تاریخى سروده و سیوطى همه آنها را در تفسیر خود (7) نقل کرده است ،  گواه روشن بر جانبازى اوست :

امام علی (ع)

«من جان خود را براى بهترین فرد روى زمین و نیکوترین شخصى که خانه خدا و حجر اسماعیل را طواف کرده است سپر قرار دادم .

آن شخص عالیقدر محمد بود. و من هنگامى دست به این کار زدم که کافران نقشه قتل او را کشیده بودند ولى خداى من او را از مکر دشمنان حفظ کرد.

من در بستر وى بیتوته کردم و در انتظار حمله دشمن بودم و خود را براى مرگ و اسارت آماده کرده بودم .»

2)  دانشمندان سنى و شیعه نقل کرده اند که خداوند در آن شب به دو فرشته بزرگ خود، جبرئیل و میکائیل ، خطاب کرد که : اگر من براى یکى از شما مرگ و براى دیگرى حیات مقرر کنم کدام یک از شما حاضر است مرگ را بپذیرد و زندگى به دیگر واگذار کند؟ در این لحظه هیچ کدام نتوانست مرگ را بپذیرد و در راه دیگرى فداکارى کند. سپس خدا به آن دو فرشته خطاب کرد که : به زمین فرود آیید و ببینید که على چگونه مرگ را خریده ، خود را فداى پیامبر کرده است ;سپس جان على را از شر دشمن حفظ کنید .(8)

مرحوم سید بن طاووس درباره فداکارى حضرت على (علیه السلام) تحلیل جالبى دارد و آن را به فداکارى اسماعیل و تسلیم او در برابر پدر قیاس کرده ، برترى ایثار حضرت على (علیه السلام) را اثبات کرده است .(9)

 

پی نوشت ها:

1 . العثمانیة، ص 45

2 . ابن تیمیه به سبب مخالفتهایى که با علماى اسلام داشت و عقاید خاصى که دربارهء شفاعت و زیارت قبور و... ابراز مى کردمطرود علماى وقت گردید و سرانجام در سال 728هجرى در زندان شام درگذشت .

3 . محمد بن سعد معروف به کاتب واقدى که در سال 168هجرى دیده به جهان گشود و در سال 230دیده از جهان بربست .طبقات وى جامعترین و در عین حال اصلیترین کتابى است که در سیرهء پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) نوشته شده است . به ج 1 ص 227ـ228مراجعه فرمایید.

4 . تقى الدین احمد بن على مقریزى (متوفا به سال 845هجرى ).

5 . اعیان الشیعة، ج 1 ص 237

6 . متن عبارت پیامبر این است : ( <انهم لن یصلوا الیک من الان بشىء تکرهه >انهم لن یصلوا الیک من الان بشی’ تکرهه ).

7 . الدرالمنثور، ج 3 ص 180.

8 . بحارالانوار، ج 19 ص 39 به نقل از احیاء العلوم غزالى .

9 . ر.ک . اقبال ، ص 593 بحارالانوار، ج 19 ص 98.

اخذ:تبیان

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط حمید امامی راد 90/3/25:: 11:52 صبح     |     () نظر