فرق قلب مؤمن و قلب منافق
قلب مؤمن از فطرت اصلی خارج نشده و هر چه از حقایق ایمانی و معارف الهی به او القا شود، خواهد پذیرفت. لذا در روایت آمده است که قلب مؤمن مفتوح است، اما قلب منافق چون با تیرگی های مخالف فطرت آغشته شده است (مانند حب نفس، تعصبات جاهلی و اخلاق ناپسند) مسدود می باشد و حرف حق و حقیقت را پذیرا نیست و صفحه آن همچون صفحه ای سیاه وتاریک است که نقشی نمی پذیرد.
قلب، لطیفهای است ربّانی و روحانی، که به قلب جسمانی ارتباط و تعلق دارد، مانند ارتباط اعراض به اجسام و صفات به موضوعات و آن حقیقت انسان است و هر کجا در قرآن یا سنت از قلب، نام برده شده همین معنی اراده شده است.
گاهی به آن قلب، یا نفس، یا روح و گاهی عقل، گفته میشود، ولی معنی اصلی قلب، همان است که بیان شد.
امام باقر (علیه السلام) فرمود : " همانا دل ها بر چهار قسم است. قلبی که در آن دورویی (نفاق) و ایمان قرار دارد، قلبی که وارونه می باشد، قلبی که بر آن مُهر خورده و تاریک است و دلی که نورانی و صاف می باشد."
راوی می گوید: از حضرت پرسیدم: منظور از "ازهر" [که در خصوص قلب مؤمن فرمودید] چه می باشد؟ حضرت فرمود: "منظور قلبی است، که در آن چراغی منور [از ایمان] قرار دارد.
قلب تاریک، قلب منافق است، قلب نورانی قلب مؤمن است که اگر [چیزی] به او عطا شود شکر گوید و اگر [به رنجی] مبتلا گردد صبر ورزد و قلب وارونه قلب مشرک است.
سپس حضرت آیه " افمن یمشی …" را تلاوت فرمود [آیا کسی که راه می رود در حالی که به رو افتاده، راه هدایت را بهتر یافته است، یا کسی که بر طریق استوار راه برود؟] و اما قلبی که در آن ایمان و نفاق است، پس طایفه ای در طایف بودند که چنین بودند، پس اگر مرگ آنها برسد در حالی که بر حال نفاق هستند، هلاک خواهند بود، و اگر در حال ایمان بمیرند رستگار خواهند شد.
قلب مؤمن روشن و نورانی است اگرچه احیاناً از قلب خود بی خبر باشد. در حدیثی از امام صادق(علیه السلام) آمده است که برخی مردم از لحاظ فصاحت در لام یا واوی خطا نمی کنند، ولی قلب آنها از شب تار، تاریک تر است. و برخی مردم از قلب خود با زبان خویش نمی توانند خبر بدهند، اما قلب آنها مثل چراغ نورانی است.
مؤمن بر طریق مستقیم حرکت می کند و از مسیر فطرت - که حق تعالی قلب او را با آن تخمیر کرده است - خارج نمی شود. اما سایر قلب ها از مسیر فطرت خارج اند.
مؤمن تابع انسان کامل است و انسان کامل مظهر جمیع اسماء و صفات خدا و سیرش مستقیم است.
این که در سوره حمد می خوانیم : " اهدنا الصراط المستقیم " این صراط مستقیم، راهی است که پروردگار انسان کامل بر آن است از لحاظ ربوبیت و ظاهریت؛ و انسان کامل هم بر همین مسیر است از لحاظ مربوبیت و مظهریت ؛ به شرط آن که قلب خود را از تصرفات و وسوسه های شیطان و خودپرستی حفظ کند.
قلب مؤمن از فطرت اصلی خارج نشده و هر چه از حقایق ایمانی و معارف الهی به او القا شود، خواهد پذیرفت. لذا در روایت آمده است که قلب مؤمن مفتوح است، اما قلب منافق چون با تیرگی های مخالف فطرت آغشته شده است (مانند حب نفس، تعصبات جاهلی و اخلاق ناپسند) مسدود می باشد و حرف حق و حقیقت را پذیرا نیست و صفحه آن همچون صفحه ای سیاه و تاریک است که نقشی نمی پذیرد.
قلب مشرک و منافق واژگون و بسته است؛ اما تفاوت بین قلب مشرک و منافق این است که قلب مشرک به دلیل این که متوجه معبود غیر حقیقی است دو ویژگی دارد:
خضوع صادقانه در برابر غیر خدا و ویژگی دیگر نقص و کدورت به خاطر این خضوع. لذا قلب مشرک واژگونه است.
اما منافق گاهی وقت ها مشرک است؛ لذا در این هنگام قلب او مثل قلب مشرک، "واژگونه" می باشد و گاه مطالب حق را می شنود و می فهمد، ولی به دلیل ظلمت و تیرگی قلبش آن را نمی پذیرد، لذا در این اوقات قلب او "مسدود" می باشد. پس قلب منافق هم واژگونه است و هم مسدود.
اگر انسان یکسره متوجه عالم دنیا باشد قلبش از حق منصرف می گردد، هر چند ظاهراً مبدأ و معاد را هم قبول داشته باشد.در حقیقت میزان وارونگی قلب غفلت از خداست. گاه انسان اظهار ایمان به غیب و حشر و نشر و قیامت هم می کند، اما در عمل گونه ای دیگر است، چنین شخصی در زمره منافقان است، نه مؤمنان.
باید مواظب باشیم که آثار ایمان در ظاهر و باطن ما جاری باشد تا این امانت الهی و قلب طاهر ملکوتی را که با فطرت آغشته شده است دور از تصرف شیطان، به آن ذات مقدس باز پس بدهیم.
اخذ: تبیان
کلمات کلیدی: