نقد نظریه پیاژه (در سطح کاربستی)
شاید بتوان برجسته ترین جنبهی کاربستی نظریه پیاژه را در امر تعلیم و تربیت و آموزش مشاهده نمود. لذا اندیشههای پیاژه را می توان هم در سطح سیاستگذاریهای کلان و راهبردی آموزش و هم در سطح خردتر آموزش بسط داد. نگاهی به آراء نظریه پردازان آموزش و پرورش گویای آن است که سه نوع موضع گیری درباره یادگیری وجود دارد:
بر این اساس می توان دو نوع نظام آموزشی را مطرح کرد:
1. نظام آموزشی بسته 2- نظام آموزشی باز
در نظام آموزشی بسته:
ویژگی های برنامه در نظام آموزشی بسته:
1. آموزش در قالب یادگیری به صورت یک فرآیند تراکمی و خطی سازماندهی شده است. 2-کارآمدی در یادگیری بر همه چیز مقدم است.
3-نقش برنامه ریز، معلم و ارزیاب از یکدیگر متمایز است: برنامه ریز هدفها، محتواها و راهبردها را تعیین میکند، معلم در نقشی منفعل و انتقال دهنده است. 4- هدفهای رفتاری به صورت دستیابی به هنجارهای موفقیت در هر قسمت از برنامه جلوهگر میشود.
5-رفتار در مقولهی قبول و مردود قالبریزی میشود و نظام پاداش و تنبیه جزء راهبردهای تربیتی است.
اما بر مبنای نظریه پیاژه، نظام آموزشی باز:
ویژگی های برنامه در نظام آموزشی باز:
این سیستم آموزشی با توجه به فلسفهی آموزش و پرورش جامعهمحورانه و فردمحورانهی پیاژه منطبق است. با توجه به نظریه ی تعاملی پیاژه امروز میدانیم که :
الف- چهار عامل برای تحول روانی ضروری هستند: نمویافتگی، تعامل جسمانی، تعامل اجتماعی و تعادل جویی. فراهم آوردن شرایط همزیستی این چهار عامل در کلاس و سیستم آموزش مستلزم درک فعالیت خودجوش دانشآموز به منزلهی شکل عالی بنای خویشتن است.
ب- شناخت بیشتر در اثر فرآیند ساختی به دست میآید نه از راه گرفتن و متراکم کردن اطلاعات. انسان سازنده است نه انبار کننده.
ج- ساختن، مسیری را را طی می کند که این مسیر برای تمام کودکان و فرهنگها یکسان است.
کلمات کلیدی: