نوزاد در بدو تولد این آمادگی را دارد که با هر کسی ارتباط برقرار کند؛ مشروط بر این که چنین شخصی کاملا رفتارهای او را شناخته و نیازهای او را برآورده کند. به طور کلی، خوب است که بزرگترها به بهترین روشی که برای کودک خوشایند است مانند آرام و با لحن کودکانه صحبت کردن، حرکت دادن دست ها و... با او ارتباط برقرار کنند و ....
بالاخره پس از ماه ها انتظار نوزاد متولد شده و چشم مادر پس از زایمان به دیدن فرزند دلبندش روشن می شود. دربیشتر موارد این لحظه دیدار بسیار کوتاه است و نوزاد را سریعاً به اطاق نوزادان منتقل می کنند. نوزاد با گریه های مداوم?نارضایتی خود را از این جدایی نشان می دهد. مادر خسته از دردهای زایمان نیز مایل است که نتیجه 9 ماه بارداری خود را از نزدیک ببیند ،لمس کند، ببوسد و در آغوش بگیرد و خستگی زایمان را از تن بیرون کند ولی به خواسته مادر و نوزاد توجهی نمی شود و این دو را که ماه ها با هم بوده اند و برای این لحظه دیدار روزشماری کرده اند از هم جدا می کنند!!!
هر چند که مطالعات نشان داده که نخستین رابطه مادر و نوزاد بسیار مهم و اساسی است و نقش عمده ای در شکل گیری رابطه مادر و کودک دارد اما عمدتا از همان نخستین لحظات اولیه بعد از تولد میان مادر و نوزاد برای مدتی فاصله ایجاد می گردد. شاید در ظاهر تصور شود که نوزاد از ایجاد این فاصله و یا هر نوع رفتار اطرافیان ناآگاه است اما توجه به این مساله لازم و ضروری است که نوزادان عروسک نیستند که از درک رفتار دیگران در واکنش در برابر آنها عاجز باشند، بلکه آنها به خوبی تمام مسائل پیرامون خود را می فهمند. نوزادان حتی از دوران جنینی تمام احساسات و هیجانات را درک کرده و آنها را درحافظه خود نگه می دارند. به علاوه حتی قبل از تولد، یک واکنش متقابل بین مادر و جنین وجود دارد و باید گفت که حداقل نیمی از رفتار و سلوک کودک مانند پدر و مادر است. از نخستین روزهای تولد، نوزاد قادر است به رفتارهای والدین پاسخ دهد. به کمک حواس پنجگانه می تواند همه احساسات را شناخته و به روش مختلف با اطرافیانش ارتباط برقرار کند. روابط اجتماعی و عاطفی، جایگاهی ویژه در مراحل ابتدایی رشد کودک دارد. از بدو تولد، نوزاد حالت روحی و واکنش های خاصی ابراز می کند. این مجموعه گرایشات ذاتی، خلق و خوی او را شکل می دهند. همچنین نوزاد نیاز به تماس ،آسایش، محبت و نوازش و مادر نیز نیاز به تماس با نوزاد، آرامش و حمایت دارد.
با تماس پوست به پوست با مادر و با در آغوش گرفتن و تغذیه از پستان نوزاد می آموزد که رنج و استرس هنگام زایمان با راحتی بعد از آن همراه است و این که محیط خارج از رحم نیز محل گرم و راحتی است و ارتباط با مادر نیز همچنان ادامه دارد و تولد فقط راه این ارتباط را تغییر داده است. پیوستگی نوزاد و مادر ارتباط مداومی است که از دوران بارداری آغاز و با آگاهی والدین به ویژه مادر این ارتباط خارج از رحم حتی از ارتباط درون رحمی قوی تر می شود. در داخل رحم مادر از خون خود و در خارج از رحم از شیرخود از چشم ها، دست ها، صدا و کل وجود خود نوزاد را تغذیه جسمی و روانی می کند.
پیوستگی نوزاد و مادر ارتباط مداومی است که از دوران بارداری آغاز و با آگاهی والدین به ویژه مادر، این ارتباط خارج از رحم حتی از ارتباط درون رحمی قوی تر می شود
در این پیوستگی پدر نیز نقش بسیار مهمی دارد. در گذشته بیشتر پژوهش ها بر روی پیوستگی مادر و شیرخوار بوده است و در مورد نقش پدر صحبتی نشده است. حال آنکه در پژوهش های اخیر به این مهم توجه و بر روی آن مطالعه شده است و نتایج حاصله نیز دلالت بر این دارد که پدرانی که فرصت داشته اند تا نقش فعالی در مراقبت از نوزاد و یا شیرخوارشان به عمل آوردن نیز می توانند مانند مادر پرورش دهنده جسم و روان فرزندشان باشد. پدران را به تدریج می باید در انجام این مهم تشویق و انجام کارشان را تایید کرد. چه پیوستگی بین والدین و فرزند نه تنها به مراقبت و سلامت جسمی او کمک می کند بلکه از نظر روانی نیز در آینده فرد سالمی خواهد بود.
واکنش های مادر و نوزاد
تحقیقات جدید نشان میدهد که دیدن لبخند نوزاد در مادر لذتی طبیعی ایجاد میکند. این لبخند قسمت مربوط به پاداش مغز و مناطق مربوط به پردازش احساس، شناخت و تولید رفتار را در مغز مادر فعال میکند. در آزمایشهای قبلی که مربوط به اعتیاد به مواد مخدر بود نیز این مناطق در مغز فعال شده بودند.
محققان همچنین دریافتند که واکنش مغزی مادر هنگام دیدن چهره گریان کودک خود در مقایسه با چهره یک کودک ناشناس تفاوت چندانی ندارد. این محققان ادعا میکنند این یافتههای آنان که در مجله پزشکی اطفال به چاپ رسید مفاهیم مهمی در درک پیوند میان مادر و کودک دربردارد. دکتر استراترن گفت رابطه میان مادر و کودک نقشی حیاتی در رشد کودک دارد. در بعضی موارد به هر دلیلی این رابطه به صورت طبیعی پیش نمیرود. غفلت یا بدرفتاری میتواند اثرات مخربی در رشد کودک داشته باشد. دانستن این نکته که چگونه هر مادری بطور منحصر به فرد به خنده یا گریه کودک خود پاسخ میدهد میتواند نخستین قدم در درک اساس عصبی دلبستگی میان مادر و کودک باشد.
گریه و بی قراری های نوزاد
بدین ترتیب کودک خیلی زود بین احساسات متفاوت خود ارتباط برقرار می کند که همین رابطه باعث خلق تصویری از یک مادر آرام و مطمئن در ذهن او می شود. در طول دو ماهه اول، مادر در پاسخ به رفتارهای کودک واکنش های مختلفی نشان می دهد که این رفتارها از طرفی عکس العمل های جدیدی از کودک را درپی دارد. از این روند خود به خود به کودک می آموزد که واکنش اطرافیان در برابر هر نوع از رفتارهای او چگونه است. همچنین رابطه عاطفی مادر و نوزاد درخلال این رفتارها، قدرت یادگیری کودک را تسریع می کند. دراین صورت نوزاد می تواند اطلاعات و مسائل مختلفی را فراگرفته، به خاطر بسپارد، ویژگی های یک موضوع را در یک زمان خاص درک کند و احساسات گوناگون پدر ومادر مانند خشم، شادی، غم و... را بشناسد.
محققان به این نتیجه رسیده اند که درخانواده هایی که پدر به اندازه مادر و یا حتی بیش از او، به امور کودک رسیدگی می کند، علاقه و وابستگی نوزاد به پدر درست مانند حالت طبیعی که نوزاد این احساس را به مادر دارد، است
گرچه نمی توان انکار کرد که یک رابطه ویژه بین مادر و جنین در طول دوران بارداری و پس از زایمان، وجود دارد، اما به این معنا نیست که محبت و علاقه به کودک، صرفا به ویژگی های بیولوژیک مادر مربوط می شود. محققان به این نتیجه رسیده اند که درخانواده هایی که پدر به اندازه مادر و یا حتی بیش از او، به امور کودک رسیدگی می کند، علاقه و وابستگی نوزاد به پدر درست مانند حالت طبیعی که نوزاد این احساس را به مادر دارد، است. حتی ممکن است همین حالت برای هر شخصی که نیازهای اساسی و احساسی او را تامین کند نیز شکل گیرد.
نوزاد در بدو تولد این آمادگی را دارد که با هر کسی ارتباط برقرار کند؛ مشروط بر این که چنین شخصی کاملا رفتارهای او را شناخته و نیازهای او را برآورده کند. به طور کلی، خوب است که بزرگترها به بهترین روشی که برای کودک خوشایند است مانند آرام و با لحن کودکانه صحبت کردن، حرکت دادن دست ها و... با او ارتباط برقرار کنند.
رشد احساسات و شخصیت
اخذ: تبیان
کلمات کلیدی: