در جایی نوشته بود: اگر خواهان یک ساعت شادی هستید، چرت بزنید! اگر خواهان یک روز شاد هستید، به مسافرت بروید! اگر خواهان شادی یک هفتهای هستید، به مرخصی بروید! اگر خواهان شادی یک ماهه هستید، ازدواج کنید! اگر خواهان شادی یک ساله هستید، ثروتی به ارث ببرید! اما اگر خواهان شادی برای همه عمر هستید، از کاری که میکنید لذت ببرید.
مطلب بالا، بادست مایهای از طنز، به واقعیتی مهم اشاره دارد و آن هم نقش شادی و نشاط در زندگی انسانها است. هیچ دقت کردهاید چرا وقتی میخواهیم دوستی را به خاطر بیاوریمT بیشتر چهره شاد و خندانش به ذهن میرسد. شاید فطرت ما ناخودآگاه همه انسانها را شاد میخواهد. راستی رابطه شادی و نشاط با موفقیتهای مختلف در عرصه زندگی چیست؟ افکار شاد چه تأثیری در ایجاد دنیای شاد دارد؟ شادی و نشاط پسندیده کدام است؟ به کدام شادیها باید روی آورد و از کدام شادیها باید دوری جست؟ آیا میتوان روزانه با صدها مانع و مشکل دست وپنجه نرم کرد و همزمان لبخندی حاکی از رضایت بر لب داشت؟ اصلاً مگر داشتن چهرهای عبوس و گرفته و دلی ناشاد به چه کسی ضرر میرساند؟
با دکتر محمود گلزاری، عضو هیأت علمی دانشگاه علامه طباطبایی و نویسنده کتاب شادی از دیدگاه روانشناسی و اسلام و مؤلف بیش از هفتاد مقاله تحقیقی در زمینههای مختلف روانشناسی، ملاقات کردیم و پرسشهای بالا و سؤالات دیگری در این مقوله را با وی در میان گذاردیم. هدف ما این بود که در این مصاحبه، جدا از پرداختن به مسائل تئوری، راههای عملی تقویت روحیه نشاط و شادمانی را بررسی کنیم. باتوجه به اهمیت موضوع، این مصاحبه آغازی برگسترش بحث شادی در پرسمان و توجه به ابعاد مختلف آن است.
هدف از این مصاحبه دنبال کردن بحث شادی و نشاط و مکانیزم تولید آن است.
* سؤال ما این است که چگونه یک دانشجو میتواند همواره شاد باشد؟ و با شادی و نشاطt جوانیاش را طی کند و دوران تحصیل دانشگاهیاش را پشت سر بگذارد؟ آیا فقط با کسب موفقیتها و کامیابیهایی که مورد تأیید جامعه است، میتوان به شادی و نشاط رسید؟ یا عوامل دیگر نیز میتوانند موجب شادی در دانشجو گردند؟ آیا شادی تنها در قالبهای ظاهری تجلی مییابد یا نمودهای غیر ظاهری نیز دارد؟
- با توجه به این که یک مشکل عمده جامعه ما مشکل شادی جوانها است، این بحثِ مفیدT چندان عمیق مورد مطالعه قرار نگرفته؛ خوب است بحث را از این جا آغاز کنیم که وقتی ما جوانی را میبینیم، از کجا میتوانیم متوجه شویم این جوان شاد است؟ در حال حاضر، یک سری استانداردهایی در خصوص شادی و نشاط مورد توافق همگان قرار گرفته است. چهره گشاده، وجود لبخند بر لبان، لباس مناسب، جنب و جوشهای ویژه و... ملاک شادابی شناخته میشود. حال اگر این شادی و نشاطT شادی پایدار و ریشه دار باشد، نتایج زیادی را برای فرد شاداب در پی خواهد داشت. بزرگترین نتیجهای که یک جوان شاد به دست خواهد آورد، موفقیّت او در امور مختلف زندگی است. پیامد دوّم این شادی و نشاط افزایش ارتباطات اجتماعی مناسب است. علاوه بر آن، جوان شاد از سلامت جسمی و روحی خوبی هم برخوردار خواهد بود؛ اما نکته اساسی این است که عوامل پدید آورنده شادی چیست؟ خوب است برای بررسی علل شادیT ما شادیها را به دو دسته کلی شادیهای زود گذر و شادیهای پایدار تقسیم کنیم. فایدههایی که برای شادی بیان کردم آن زمانی به دست خواهد آمد که ما به یک شادی بادوام و ریشه دار رسیده باشیم که انگلیسیها از آن به happyness تعبیر میکنند و در ادبیات ما با عناوینی همچون سعادت و خوشبختی از آن یاد میشود.
* سؤالی که مطرح میشود این است که شادی مقدمه موفقیت است یا موفقیت مقدمه شادی؟ برای مثال یک دانشجوی درس خوان به واسطه موفقیتش در تحصیل شاداب است یا این که دانشجوی شاداب قدرت توفیق در درس و تحصیل پیدا میکند؟
- ببینید بین مقولههای انسانی رابطه خطی وجود ندارد؛ به طوری که به سادگی بگوییم الف باعث ب میشود. مقولههای انسانی بیشتر ارتباطی حلقوی شکل با هم دارند؛ برای مثال، در مورد سؤال شما، شادی و شادکامی یک دانشجو باعث موفقیّتش میشود و موفقیّتش نیز اثر متقابل روی شادی و نشاط او خواهد داشت..
یعنی انسان شاد انسانی است که اولاً روحش پر از دوستی دیگران باشد. مطمئن باشد که دیگران دوستش دارند و او نیز به دیگران علاقهمند است. از طرف دیگر، انسان برای شاد بودنش باید مقبولیّت نیز داشته باشد و این مقبولیت چیزی غیر از محبوبیت است؛ برای مثال ممکن است شما کسی را دوست داشته باشید، امّا مسئولیتی اجتماعی به او ندهید. مقبولیّت بیشتر در ارتباط اجتماعی و در پذیرفتن مشارکتهای اجتماعی مطرح میشود. بُعد دیگر هم موفقیّت در کار است. در مجموع این سه عنصر شادکامی به همراه میآورند، و در عین حال، خود این عوامل نیز بر یکدیگر اثر میگذارند.
* به نظر شما، چه ارتباطی میان شادی و نشاط و ارضای نیازهای اساسی انسان وجود دارد؟ آیا نمیتوان گفت انسان شاد انسانی است که نیازهای واقعیاش به طور مناسب ارضا شده است؟
- این بحث مستلزم این است که با زاویه خاص دیگری به مسأله شادی و نشاط انسانی نگاه کنیم. ببینید انسان یک نیازهای اساسی در زندگی دارد که هر گاه این نیازها به موقع و به شیوه مناسب پاسخ داده شود، شادی و نشاط به همراه خواهند داشت. یک سری از این نیازها، نیازهای ابتدایی است که بین مرگ و زندگی قرار دارد و بین انسان و حیوان مشترک است. نیاز به بقا اولین نیازی است که انسان آن را درک میکند. تصوّر کنید انسانی در یک بیابان در جدال مرگ و زندگی قرار گرفته است. اولین مسأله او این است که زنده بماند. ارضای این نیاز در چنین شرایطی بیشترین شادمانی را برای او ایجاد خواهد کرد.
نیاز جنسی یک جوان نیز از نیازهایی است که باید در زمان خود و به شکل مناسب به آن پاسخ داد. بهترین راه ارضای این نیاز تشکیل خانواده و ارتباط خوب با همسر و فرزندان در قالب ازدواج شرعی و قانونی است که شادی و نشاط ویژهای نیز برای جوان به همراه خواهد آورد. در مقابل باید گفت ارضای نیاز جنسی از راههای غیر شرعی و غیر قانونی همواره با احساس گناه مواجه میشود و نشاط پایدار و درونی را از جوان سلب میکند.
امنیّت نیز از دیگر نیازهای اساسی یک انسان سالم است که تأمین بخش عمدهای از آن به نظام حکومتی و به سیستم اجتماعی برمیگردد. باید دید در نظام اجتماعی برای آینده جوانان چه برنامه ریزیهایی انجام گرفته است و چگونه از طریق ارضای درست این نیاز شادی و نشاط را برای جوانان فراهم خواهد کرد. حکومتی که میخواهد پیشرفت کند، باید اسباب شادی مردمش را فراهم سازد. نداشتن آدمهای شاد یعنی درگیریهای اجتماعی و قتل و شرارتهای بیشتر و پیشرفت کمتر. به هر حال، بعد اجتماعی شادی و نشاط را نباید فراموش کرد. بخش عمده ناشادیها و نارضایتیهای مردم در روابط اجتماعی ناسالم ریشه دارد.
در جامعهای که قانون حاکم نباشد و برنامه ریزی دقیق در کار نباشد، افراد دچار افسردگی میشوند. علاوه بر این، همزمان با این سیستم جمعی، خود فرد هم باید برای خودش نظم و برنامه داشته باشد.
فرض کنید جوانی از لحاظ جسمی در وضعیت مناسبی قرار دارد، امّا همین جوان احساس میکند که دیگران او را دوست ندارند. چنین شخصی نمیتواند به طور پایداری شاد باشد و از زندگی و ارتباطات خود با دیگران لذت ببرد. برخورداری از حمایت عاطفی دیگران یک نیاز درونی است که به سطح بالاتری از شادی در انسان منتهی میشود.
کلمات کلیدی: