ابن طلحه مى گوید: (1) ... اینک سخن درباره سومین على یعنى على الرضا علیه السلام است و هر که به دقت بنگرد براستى او را وارث ایشان مى یابد و حکم مى کند که وى سومین على (2) است. ایمان و مقام و منزلتش والا و توانمندى وى گسترده و یارانش فراوان و برهانش هویدا و آشکار است تا آن جا که مامون خلیفه عباسى او را از خواص خود قرار داد و در مملکت خویش شریک ساخت و امر جانشینى خویش را به او واگذارد و دخترش را به همسرى او درآورد.
کنیه ها
ابوالحسن و ابوعلی
مشهورترین لقب آن حضرت «رضا» است و در سبب این لقب گفته اند: «او از آن روی رضا خوانده شد که در آسمان خوشایند و در زمین مورد خشنودی پیامبران خدا و امامان پس از او بود. همچنین گفته شده :
از آن روی که همگان، خواه مخالفان و خواه همراهان به او خشنود بودند. سر انجام، گفته شده است: از آن روی او رضا خوانده اند که مأمون به او خشنود شد.»
خداوند برخى از آنها را به او اختصاص داده تا به علوّ مقام و ارجمندى اش گواهى دهند.
ابن طلحه بخشى از کرامات آن حضرت را بیان کرده که (( ان شا اللّه )) ما بعضى از آنها را نقل خواهیم کرد.
شیخ مفید - رحمه اللّه - از یزید بن سلیط ضمن حدیثى طولانى از ابوابراهیم امام کاظم علیه السلام نقل کرده است که در همان سال رحلتش فرمود: ((من امسال از دنیا مى روم و امر ولایت به پسرم على همنام دو على مى رسد؛ امّا على اول ، على بن ابى طالب علیه السلام و على دیگر، على بن حسین علیه السلام است ، علم و حلم ، نصرت و محبت ، ورع و دیانت اولى و محنت پذیرى وصبر بر شداید دومى را به او داده اند.(3)
على بن عیسى اربلى - رحمه اللّه - در فصلى که بخشى از خصایص و مناقب و اخلاق کریمه امام رضا علیه السلام را نقل کرده ، (4) به نقل از ابراهیم بن عباس مى گوید: من هرگز ندیدم که چیزى را از امام رضا علیه السلام بپرسند و او نداند و در روزگاران تا زمان او کسى را داناتر از او سراغ ندارم ، مامون درباره هر چیزى به عنوان آزمون از او مى پرسید و او پاسخ مى داد در حالى که تمام سخن و پاسخ و استشهاد وى برگرفته از قرآن مجید بود.
هر سه روز یک مرتبه قرآن را ختم مى کرد و مى فرمود: ((اگر بخواهم کمتر از سه روز ختم کنم . مى توانم ولى من هرگز بر آیه اى نمى گذرم مگر اینکه درباره آن مى اندیشم و درباره شان نزولش فکر مى کنم .))
شب هنگام ، کم خواب و بیشتر روزها روزه دار بود.
در هر ماه سه روز، روزه اش ترک نمى شد. کار خیر بسیار مى کرد و صدقه نهانى بسیار مى داد که بیشتر آن در شبهاى تاریک بود. بنابراین هر که گمان کند نظیر او در فضیلت دیده است ، باور نکن .(5)
از محمّد بن عباد نقل کرده ، مى گوید: حضرت رضا علیه السلام تابستان روى حصیر و زمستان روى پلاس مى نشست ، تن پوشش جامه اى خشن بود امّا در حضور مردم با لباس آراسته ظاهر مى شد.(6)
از اباصلت ، عبدالسلام بن صالح هروى نقل کرده که مى گوید: من داناتر از على بن موسى الرضا علیه السلام را ندیدم و هیچ عالمى هم او را ندیده مگر این که مانند من درباره او گواهى داده است. مامون گروهى از دانشمندان ادیان و فقهاى شریعت و متکلمان را در چندین مجلس با آن حضرت رو به رو کرد و آن حضرت سرانجام بر همه غالب شد تا آنجا که کسى از ایشان نماند مگر آن که به فضل آن وجود گرامى اقرار کرد و به ناچیزى خویش اعتراف نمود.
من از آن حضرت شنیدم که مى گفت : ((در روضه پیامبر صلى اللّه علیه و اله مى نشستم در حالى که بسیارى از علماى مدینه در آن جا بودند. وقتى که یکى از آنها از حل مساله اى فرو مى ماند همگى به من اشاره مى کردند و مسائل را نزد من مى فرستادند و من جواب مى دادم .))(7)
ابوالصلت مى گوید: محمّد بن اسحاق بن موسى از قول پدرش نقل مى کند که موسى بن جعفر علیه السلام به پسرش مى گفت: ((این برادر شما على بن موسى عالم آل محمّد صلى اللّه علیه و اله است ، مسائل دینتان را از او بپرسید و آنچه را که مى گوید حفظ کنید؛ زیرا من از پدرم جعفر بن محمّد علیه السلام شنیدم که به من فرمود: عالم آل محمّد صلى اللّه علیه و اله در صلب تو است ، کاش من او را درک مى کردم که او همنام امیرالمؤ منین علیه السلام است )).(8)
خصوصیات اخلاقی و زهد و تقوای آن حضرت به گونهای بود که حتی دشمنان خویش را نیز شیفته و مجذوب خود کرده بود. با مردم در نهایت ادب تواضع و مهربانی رفتار میکرد و هیچ گاه خود را از مردم جدا نمینمود.
یکی از یاران امام میگوید: "هیچ گاه ندیدم که امام رضا (علیه السلام) در سخن بر کسی جفا ورزد و نیز ندیدم که سخن کسی را پیش از تمام شدن قطع کند. هرگز نیازمندی را که میتوانست نیازش را برآورده سازد رد نمیکرد در حضور دیگری پایش را دراز نمیفرمود. هرگز ندیدم به کسی از خدمتکارانش بدگویی کند. خنده او قهقهه نبود بلکه تبسم میفرمود. چون سفره غذا به میان میآمد، همه افراد خانه حتی دربان و مهتر را نیز بر سر سفره خویش مینشاند و آنان همراه با امام غذا میخوردند. شبها کم میخوابید و بسیاری از شبها را به عبادت میگذراند. بسیار روزه میگرفت و روزه سه روز در ماه را ترک نمیکرد. کار خیر و انفاق پنهان بسیار داشت. بیشتر در شبهای تاریک، مخفیانه به فقرا کمک میکرد." یکی دیگر از یاران ایشان میگوید: "فرش آن حضرت در تابستان حصیر و در زمستان پلاسی بود. لباس او در خانه درشت و خشن بود، اما هنگامی که در مجالس عمومی شرکت میکرد، خود را میآراست (لباسهای خوب و متعارف میپوشید). شبی امام میهمان داشت، در میان صحبت چراغ ایرادی پیدا کرد، میهمان امام دست پیش آورد تا چراغ را درست کند، اما امام نگذاشت و خود این کار را انجام داد و فرمود: "ما گروهی هستیم که میهمانان خود را به کار نمیگیریم
شخصی به امام عرض کرد: "به خدا سوگند هیچکس در روی زمین از جهت برتری و شرافت اجداد، به شما نمیرسد." امام فرمودند:" تقوی به آنان شرافت داد و اطاعت پروردگار، آنان را بزرگوار ساخت."
مردی از اهالی بلخ میگوید: "در سفر خراسان با امام رضا (علیه السلام) همراه بودم. روزی سفره گسترده بودند و امام همه خدمتگزاران حتی سیاهان را بر آن سفره نشاند تا همراه ایشان غذا بخورند. من به امام عرض کردم: "فدایت شوم بهتر است اینان بر سفرهای جداگانه بنشینند." امام فرمود: "ساکت باش، پروردگار همه یکی است. پدر و مادر همه یکی است و پاداش هم به اعمال است"
یاسر، خادم حضرت میگوید: «امام رضا (علیه السلام) به ما فرموده بود: "اگر بالای سرتان ایستادم (و شما را برای کاری طلبیدم) و شما مشغول غذا خوردن بودید بر نخیزید تا غذایتان تمام شود. به همین جهت بسیار اتفاق میافتاد که امام ما را صدا میکرد و در پاسخ او میگفتند: "به غذا خوردن مشغولند." و آن گرامی میفرمود: "بگذارید غذایشان تمام شود"
یکبار غریبی خدمت امام رسید و سلام کرد و گفت: "من از دوستداران شما و پدران و اجدادتان هستم. از حج بازگشتهام و خرجی راه را تمام کردهام اگر مایلید مبلغی به من مرحمت کنید تا خود را به وطنم برسانم و در آنجا معادل همان مبلغ را صدقه خواهم داد زیرا من در شهر خویش فقیر نیستم و اینک در سفر نیازمند ماندهام." امام برخاست و به اطاقی دیگر رفت و از پشت در دست خویش را بیرون آورد و فرمود: "این دویست دینار را بگیر و توشه راه کن و لازم نیست که از جانب من معادل آن صدقه دهی."
آن شخص نیز دینارها را گرفت و رفت. از امام پرسیدند: "چرا چنین کردید که شما را هنگام گرفتن دینارها نبیند؟" فرمود: "تا شرمندگی نیاز و سوال را در او نبینم."
امامان معصوم و گرامی ما در تربیت پیروان و راهنمایی ایشان تنها به گفتار اکتفا نمیکردند و در مورد اعمال آنان توجه و مراقبت ویژه ای مبذول میداشتند.
یکی از یاران امام رضا (علیه السلام) میگوید: «روزی همراه امام به خانه ایشان رفتم. غلامان حضرت مشغول بنایی بودند. امام در میان آنها غریبهای دید و پرسید: "این کیست؟" عرض کردند: "به ما کمک میکند و به او دستمزدی خواهیم داد." امام فرمود: "مزدش را تعیین کردهاید؟" گفتند: "نه هر چه بدهیم میپذیرد." امام برآشفت و به من فرمود: "من بارها به اینها گفتهام که هیچکس را نیاورید مگر آنکه قبلا مزدش را تعیین کنید و قرارداد ببندید. کسی که بدون قرارداد و تعیین مزد، کاری انجام میدهد، اگر سه برابر مزدش را بدهی باز گمان میکند مزدش را کم دادهای ولی اگر قرارداد ببندی و به مقدار معین شده بپردازی از تو خشنود خواهد بود که طبق قرار عمل کردهای و در این صورت اگر بیش از مقدار تعیین شده چیزی به او بدهی، هر چند کم و ناچیز باشد؛ میفهمد که بیشتر پرداختهای و سپاسگزار خواهد بود.
خادم حضرت میگوید: «روزی خدمتکاران میوهای میخوردند. آنها میوه را به تمامی نخورده و باقی آنرا دور ریختند. حضرت رضا (علیه السلام) به آنها فرمود: "سبحان الله اگر شما از آن بینیاز هستید، آنرا به کسانی که بدان نیازمندند بدهید."»
پی نوشت ها :
1- مطالب السؤال ص 84.
2- على بزرگ و عالیقدر و شریف .
3- ارشاد، ص 285.
4- (( کشف الغمه ، )) ص 274.
5- همان ماخذ، ص 273.
6- همان ماخذ، همان ص .
7- همان ماخذ، همان ص .
8- همان ماخذ، همان ص .
منبع :
زندگانی چهارده معصوم؛ زندگانی امام رضا(ع) ؛ عزیز الله عطاردى
کلمات کلیدی: