فراهم آوردن زمینه های مساعد و تدارک لوازم بازی های دلخواه و ساده ، می تواند خلاقیت فرزندان را شکوفا سازد . مانند:
بازی های فکری، حل معما و جدول، تبدیل وسایل خراب و بی مصرف به اشیاء مفید تزئینی، انواع و اقسام کارهای دستی، نقاشی، ترکیب رنگ ها، خلق شکلی جدید در نقاشی وهنر ، مطالعه ی زیاد و... تمرین های مناسب برای شکوفایی خلاقیت می باشند.
خلاقیت همچون گل لطیفی است که تحسین، آن را به شکوفایی وا می دارد. در حالی که مایوس کردن ، غالبا آن را در غنچه می خشکاند. تشویق در خانواده ، با ارزش تر از هر جای دیگری است.
والدین قبل از ابراز کم ترین اظهار دل سردکننده درباره ی کوشش های خلاق کودک، باید تعمق کنند. تشویق، وقتی بسیار کارساز است که مستقیما به فرد اظهار گردد، حتی موقعی بهتر خواهد بود که نزد دیگران ابراز شود و کودک آن را تصادفا بشنود.
در کنار خانواده، مدرسه نیز نقش مهمی در شکوفایی خلاقیت کودکان دارد، عواملی چون عدم شناخت یا بی توجهی به ویژگی های کودکان خلاق ، سبب می شود که قدرت خلاقیت آنان به تدریج کاهش یابد .
به همراه خانه و مدرسه، رسانه های جمعی به خصوص تلویزیون را نمی توان نادیده گرفت. تلویزیون ، فرد را وادار نمی سازد در پی جستجو و کاوش برود ، زیرا دیگر جای تلاش برای خود نمی بیند . زیرا تبدیل به گیرنده ی منفعلی می شود که هرچه به او می دهند ، می پذیرد ؛ چون قدرت دخل و تصرف و تغییر ندارد . بنابراین در رابطه با کودکان و پرورش خلاقیت ، باید در استفاده از تلویزیون ، نظارت آگاهانه وجود داشته باشد.
در نهایت باید تلاش شود که خلاقیت های بالقوه در نزد کودکان و نوجوانان شناسایی شده ، فرصت های لازم برای رشد و توسعه ی آن فراهم گردد. در نیل به این هدف نیز بها دادن به تخیل کودکان و حساس بودن نسبت به آن فوق العاده مهم است. اگر تخیل و آگاهی با هم توام شوند، زمینه های خلاقیت و نوآوری به معنی دقیق آن فراهم می گردد. مهم ترین وظیفه و رسالت والدین ومربیان در ارتباط با پرورش قدرت تخیل کودکان ، ارائه ی اطلاعات لازم و مفید و همراه نمودن فعالیت تخیلی کودکان با شناخت و آگاهی و فعالیت های تجربی است .
مسلما اگرکودکان صرفا غرق در تخیل شده اند، از واقعیات زندگی دور مانده و تمایل به گوشه گیری و انزوا داشته باشند، نمی توان از آنان تفکر خلاق و مولد را انتظار داشت . بنابراین ارزشمندی تخیل ، در هدایت و پرورش آن است ؛ و هم چنین : واداشتن به کنجکاوی و کنکاش های ذهنی، احترام به سوالات عادی و غیر عادی ، احترام به عقاید و ارزش دانستن آن ، تدارک فرصت های مناسب برای یادگیری مبتکرانه ، تشویق و قدردانی از ابتکار ،... همه و همه جزء وظیفه ی ما است .
همان طور که در مقاله ی قبل ذکر شد ، اگر والدین گرامی نتوانند شرایط و زمینه ی مناسب را برای پرورش خلاقیت فرزندشان مهیا نمایند و قدرت متعادل سازی شخصیت آنان را نداشته باشند ، سبب مرگ خلاقیت در فرزندانشان می گردند و به جای پروراندن شخصیتی بالنده و خلاق ، شخصیتی سرخورده و منزوی تحویل جامعه می دهند.
اخذ: تبیان
کلمات کلیدی: