بهترین راه خداشناسی برای همگان، تفکر در پدیدههای هستی است که بر اساس حکمت الهی آفریده شدهاند. یکی از این پدیدهها، وجود سایهی موجودات است. پدیدهای که همیشه همراه ماست ولی ما از نعمت بودن آن و فوایدی که برای ما دارد غافل هستیم.
به دور و بر خود خوب نگاه کنید. آن قدر غرق در نعمتیم که از بسیاری از آنها غافل بوده و حتی متوجه نعمت بودنشان نیستیم.
بهترین راه خداشناسی برای همگان، تفکر در پدیدههای هستی است که بر اساس حکمت الهی آفریده شدهاند. یکی از این پدیدهها، وجود سایهی موجودات است. پدیدهای که همیشه همراه ماست ولی ما از نعمت بودن آن و فوایدی که برای ما دارد غافل هستیم.
توجه به نعمتها و یاد آنها از آن جهت اهمیت دارد که علاقهی انسان را به ولی نعمت خود زیاد، و روح تسلیم و پرستش را در او زنده میکند و انسان را در مسیر عبودیت به پیش میبرد.
آیات متعددی از قرآن مجید به ذکر سایه به عنوان بیان اسرار توحید و خداشناسی میپردازد که اندیشه در آن ما را با خالقمان آشناتر میسازد. از جمله آیهی 45 سورهی فرقان که میفرماید: "أَ لَمْ تَرَ إِلی رَبِّکَ کَیْفَ مَدَّ الظِّلَّ وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساکِناً آیا به (قدرت) پروردگارت نمینگری که چگونه سایه را گسترده است؟ و اگر میخواست آن را ساکن (و ثابت) قرار میداد" این آیه اشارهای است به اهمیت نعمت سایههای گسترده و متحرک، سایههایی که یکنواخت باقی نمیماند بلکه در حرکت است و نقل مکان میدهد. امام باقر علیهالسلام در این زمینه فرمودهاند: مراد از سایهی گسترده در آیه، سایهی مابین طلوع فجر و طلوع خورشید است.
به دنبال آیه میفرماید: سپس خورشید را بر وجود این سایهی گسترده دلیل قراردادیم. اشاره به این که اگر آفتاب نبود مفهوم سایه روشن نمیشد. اصولاً سایه از پرتو آفتاب به وجود میآید، زیرا سایه معمولاً به تاریکی کمرنگی گفته میشود که برای اشیاء پیدا میشود و این در صورتی است که نور به جسمی که قابل عبور از آن نباشد بتابد و در طرف مقابل، سایه آشکار شود. بنابراین نه فقط سایه را با نور باید تشخیص داد، بلکه وجود آن نیز از برکت نور است.
بعد میفرماید: سپس ما آهسته آن را جمع میکنیم. میدانیم هنگامی که خورشید طلوع میکند، تدریجاً سایهها برچیده میشود تا به هنگام ظهر که در بعضی از مناطق سایه به کلی معدوم میشود، زیرا آفتاب درست بالای سر هر موجودی قرار میگیرد و در دیگر مناطق به حداقل خود میرسد و به این ترتیب سایهها نه یک دفعه ظاهر میگردند و نه یک دفعه برچیده میشوند و این خود یکی از حکمتهای پروردگار است. چرا که اگر انتقال از نور به ظلمت و بالعکس ناگهانی صورت میگرفت، برای همهی موجودات زیانآور بود. اما این نظام تدریجی در این حالت انتقالی چنان است که بیشترین فایده را برای موجودات دارد، بی آن که ضرری داشته باشد.
همچنین در آیهی 81 سورهی نحل میخوانیم: "وَ اللَّهُ جَعَلَ لَکُمْ مِمَّا خَلَقَ ظِلالاً و خداوند از آنچه آفریده، برای شما سایهها قرار داد." در این جا به وضوح میبینیم که سایهها اعم از سایهی درختان و اشیاء دیگر و یا سایههای غارها و پناهگاههای کوهستانی به عنوان یک نعمت قابل ملاحظهی الهی بیان شده است و حقیقت نیز همین است. بزرگترین سایه برای ما ساکنان زمین، سایهی کرهی زمین است که شب نام دارد و نیمی از سطح زمین را میپوشاند. نقش این سایهی بزرگ در زندگی انسانها برای هیچ کس پوشیده نیست، همچنین نقش سایههای کوچکتر و کوچکتر به هنگام روز در مناطق مختلف.
بدون شک سایههای اجسام نقش مؤثری در زندگی ما دارند که شاید بسیاری از آن غافل باشند و انگشت گذاردن قرآن روی مسئلهی سایهها برای توجه دادن به همین نکته است.
سایهها با این که چیزی جز عدم نور نیستند فوائد فراوانی دارند:
1- همان گونه که نور آفتاب مایهی زندگی و رشد موجودات است، سایهها نیز برای تعدیل تابش اشعهی نور، نقش حیاتی دارند، تابش یکنواخت آفتاب آن هم در یک مدت طولانی، همه چیز را پژمرده میکند و میسوزاند، ولی نوازش متناوب سایهها آن را در حد متعادل و مؤثری نگاه میدارد.
2- برای آنها که بیابان گردند و یا گرفتار بیابان میشوند، نقش مؤثر سایهها در نجات انسانها فوقالعاده محسوس است، آن هم سایهای که متحرک است و در یک جا متمرکز نمیشود، هماهنگ با خواستهها و نیاز انسان.
3- موضوع مهم دیگر این که برخلاف تصور عمومی تنها نور سبب رؤیت اشیاء نیست، بلکه همواره باید نور با سایهها توأم گردد تا مشاهده اشیاء تحقق پذیرد، به تعبیر دیگر اگر در اطراف موجودی نور یکسان بتابد به طوری که هیچ گونه سایهای نداشته باشد، هرگز چنین شیئی که غرق در نور است مشاهده نخواهد شد. یعنی همان طور که در تاریکی مطلق چیزی قابل مشاهده نیست، در نور مطلق نیز چیزی قابل رؤیت نمیباشد و دیدن اشیاء از آمیختن نور و ظلمت امکانپذیر میشود. به این ترتیب، سایهها نقش بسیار مؤثری در مشاهده و شناخت اشیاء از یکدیگر دارند.
اما نکتهی بسیار مهم و جالب در مورد سایههای اشیاء این است که قرآن آنها را سجده کننده و خاضع در برابر پروردگار میداند. زیرا هنگامی که انسان در موقع طلوع آفتاب رو به طرف جنوب بایستد میبیند قرص خورشید از سمت چپ از افق مشرق سر برمیآورد و سایهی همهی اجسام به طرف راست او (طرف غرب) میافتند. این امر همچنان ادامه دارد و سایهها مرتباً به طرف راست جابجا میشوند تا زوال ظهر.
در این هنگام سایهها به طرف چپ تغییر مسیر میدهند تا هنگام غروب آفتاب که سایههای بزرگ و طولانی اجسام در طرف مشرق گسترده میشوند و با غروب آفتاب همهی آنها پنهان میگردند.
خداوند این حرکت سایههای اجسام را در راست و چپ به عنوان نشانهای از عظمتش معرفی میکند و آنها را در حال سجده برای پروردگار و تواضع میداند. چرا که حقیقت سجده، نهایت خضوع و پرستش است و از آن جا که همهی موجودات و مخلوقات خدا در جهان تکوین و آفرینش، تسلیم قوانین عمومی عالم هستی میباشند و از مسیر این قوانین منحرف نمیشوند و این قوانین همگی از ناحیهی خداست، پس در حقیقت همه در پیشگاه او سجده میکنند و همه بیانگر عظمت و قدرت او و دلیل بر ذات مقدس اویند. و از آن جهت که سایه حالت به خاک افتادگی دارد، تعبیر سجده در مورد آن بهکاررفته است، گرچه از نظر تکوینی همهی موجودات در برابر خدا ساجد و خاضعند.
1- در آیهی 35 سورهی رعد، از سایه به عنوان یک نعمت بهشتی یاد شده و فرموده است: سایههای بهشتی همچون همهی نعمتهایش جاودانی است. و اگر گفته شود جایی که آفتاب سوزندگی ندارد، سایه برای چیست، در پاسخ میگوییم: لطف سایه تنها به این نیست که از سوزش آفتاب جلوگیری کند، بلکه رطوبت مطبوع متصاعد از برگها که توأم با اکسیژن نشاط بخش است، لطافت و طراوت خاصی به سایه میدهد.
2- قرآن در سورهی قصص در ضمن بیان ماجرای حضرت موسی و آب دادن به گوسفندان دختران شعیب، سایه را نعمتی دلچسب برای پناه بردن به آن و استراحت تن و جان دانسته است.
3- در آیهی 31 سورهی فاطر، انسان مؤمن به سایهی آرامبخش و شخص کافر به باد سوزان و داغ تشبیه شده است.
بنابراین بر هر انسان موحد لازم است که به نعمتهای بیشماری که خداوند به او ارزانی داشته (مانند سایهها) توجه، و در حکمتهای وجودی آنها تفکر کرده و از این طریق رابطهی خود را با خالقش نزدیکتر نموده و بر شکر این نعمتها اهتمام ورزد.
منابع: تفاسیر نمونه و نور
اخذ: تبیان
کلمات کلیدی: