یادتان نرود که اگر کسی قرار است شما را ببخشد، آغاز این جریان و این شروع دوباره باید از خود شما باشد. چه تغییراتی باید در خودتان بدهید، چه راههایی باید بروید که بتواند خساراتی که زدهاید را کمرنگ کند و برای فرد مقابلتان امکان فراموش کردن آن لحظات سخت را فراهم کند. در خودتان راه یک تغییر واقعی را باز کنید، نه اینکه تنها برای به دست آوردن دل او به تلاشهای موقتی دست بزنید. درسهایی که از این اتفاق گرفتید و تغییراتی که باید در خودتان، شیوه زندگی و رفتارتان بدهید را فهرست کنید. هرازگاهی به این نوشته مراجعه کنید و نگذارید آنچه باید برای همیشه یادتان باشد، فراموش شود.
<** ادامه مطلب... **>
به این فکر کنید که ممکن است رفتار شما تا چه حد به کسی ضربه زده باشد. خودتان را جای او بگذارید. آیا حالا از صمیم قلب احساس تاسف میکنید؟ به او بگویید که متاسفید. شاید لازم باشد این جمله را بارها و روزها تکرار کنید. به او بگویید که میدانید رفتار شما چه عواقبی داشته است و چه بهایی را دیگران به خاطر شما پرداختهاند. بگذارید سرتان داد بزند، بدیهایتان را به رختان بکشد، خشمش را بروز دهد و تا آنجا که میخواهد در انتقامگیری لفظی پیش برود. تنها از این طریق است که او احساس میکند احساساتش شنیده شده است و میتواند پشیمانی واقعی شما را درک کند.
خودتان بهتر میدانید که چه کردهاید. گاهی آنقدر به کسی آسیب میرسانید که نمیتوانید به سادگی توقع بخشش داشته باشید. در این شرایط نه عذرخواهی شما و نه بهبود رفتارتان هیچکدام نمیتواند جای زخم بزرگی که به او زدهاید را بپوشاند. شاید در این موقعیتها بهترین راه این باشد که عذرخواهی کنید و از زندگی او بیرون بروید.
کمی فاصله بگیرید. وقتی کسی به خاطر شما آسیب دیده است؛ دیدن دوباره شما برایش یعنی یادآوری آن آسیبها. از او بپرسید که آیا میتواند شما را ببخشد؟ آیا دوست دارد از همین لحظه برای جبران کردن آنچه انجام دادهاید دست به کار شوید یا اینکه کمی از او فاصله بگیرید؟ به او اطمینان دهید که این فاصله گرفتن شما به معنای فراموش کردنش نیست بلکه میخواهید به او برای شروعی دوباره زمان دهید.
از اینکه او از شما دوری کند یا اینکه برخورد سخت و سردی با شما داشته باشد نرنجید. هر زمانی که احساس کردید او بیشتر از حقش پیش میرود، کاری که کردهاید را به یاد بیاورید. آیا هنوز هم فکر میکنید که برای تلخ بودن هیچ حقی ندارد و باید مثل قبل با شما رفتار کند و وانمود کند که هیچ اتفاقی نیفتاده است؟
زمانی که از کسی طلب بخشش میکنید و او به شما پاسخ مثبت میدهد، فکر نکنید که همه مشکلات تمام شده است. ارتباط شما ممکن است تا مدتها مثل قبل پیش نرود. یادتان باشد که در اوج اعتماد با او چه کردهاید پس تا مدتی توقع نداشته باشید مثل روز اول به شما اعتماد کند.
مقابله به مثل میکنیم:
این نظریه معتقد است که آدمها زمانی که مورد لطف دیگری قرار میگیرند، خود را به او مدیون میدانند. بخشیدن اشتباهات هم گاهی میتواند در گروه همین لطفها قرار گیرد بنابراین آدمها اغلب کسانی را میبخشند که قبلا مورد بخشششان قرار گرفتهاند. اما این ماجرا میتواند شکل دیگری هم پیدا کند. گاهی آدمهایی که درون خود نسبت به طرف مقابلشان و کارهایی که در حق او کردهاند احساس عذاب وجدان میکنند، فکر میکنند که بخشیدن اشتباهات آن فرد جزئی از وظایفشان و تنها راه سبک کردن بار این عذاب وجدان است. برای آنها مهم نیست که فرد مقابل از آنچه در حقش انجام دادهاند با خبر باشد. آنها فقط سعی میکنند که با این بخشش بهخود آرامش بیشتری بدهند.
به گناهکار درس میدهیم:
این نظریه معتقد است که ما با بخشیدن، فرد مقابل را به تکرار کارش تشویق میکنیم. طرفداران این عقیده میگویند اگر فرد خطاکار نتیجه کارش را نبیند و به راحتی بخشیده شود، هیچچیز نمیتواند او را از انجام دوباره اشتباهاتش منصرف کند. از نظر آنها نبخشیدن اشتباهات دیگران، احتمال اشتباهاتی که فرد مقابل ما ممکن است در آینده در رفتارهایش بروز دهد را از بین میبرد و به همین دلیل است که ما برای هر اشتباهی باید به دیگران یک درس حسابی بدهیم و هرگز با بخشیدن شانس اثبات قدرت خود را از بین نبریم.
اخذ: تبیان
کلمات کلیدی: