باورهای غلط احساساتمان را تغییر دهیم… فکر خود را تغییر دهیم تا احساسمان متحول شود بعضی اوقات به خود می گوییم که زندگی مان همین است که هست و تا همیشه همین گونه ادامه خواهد داشت با باز نگری درنحوه تفکرو ا حسا سمان زندگی خود را متحول سازیم :
روان شناسی خود باوری
{باورهای غلط} مجبوریم همان گونه احساس کنیم که باشیم و انتخاب دیگری نداریم.
{باور های درست} بر خلاف تصور انتخابهای متعددی داریم پس انتخاب کنیم .
-------------------
{باورهای غلط} اشخاس ویا چیز های دیگر سبب می شوند که چنین احساسی داشته باشیم.
{باوهای درست} ممکن نیست ؛ نباید افراد یا چیزهای دیگر احساسمان را در دست بگیرند.
----------------------
{باورهای غلط} خودمان را نمی توانیم قبول کنیم به شرط این که افراد دیگر تاییدمان کنند.
{باورهای درست} تفکرمان را تغییر دهیم مهم وضروری نیست که همه مارا تایید کنند یا نه.
--------------------
{باورهای غلط} احساس بی ارزشی می کنیم اگراشتباهی مرتکب شویم نمی توانیم دیگرکاردرستی راانجام دهیم .
{باورهای درست}چون ماجایزالخطا هستیم و همه اشتباه می کنیم پس مثل دیگران حق اشتباه کردن را داریم.
---------------------
{باورهای غلط} می توانیم رفتارها و احساسات دیگران را کنترل کنیم.
{باورهای درست} تلاش نکنیم رفتارهمه ی افراد را تحت کنترل خود درآوریم چون فقط می توانیم رفتار خودمان را کنترل کنیم..
---------------------
بیاییم روش فکر کردنمان را تغییر دهیم به (خود) و رفتارهای خویش متمرکز شویم آن وقت احساس و افکار مانسبت به زندگی و همه چیز عوض خواهد شد…
ودر پایان باید گفت که :
وز حادثه ی زمان زاینده مترس وزهرچه رسدچو نیست پاینده مترس
این یکدم نقد رابه عشرت بگذار از رفته میندیش و ز آینده مترس
خودباوری زمینهساز خودشکوفائی استبا خودباوری از نظر ذهنی و روانی احساس راحتی کرده و خود را آنگونه که هستیم میپذیریم و باور میکنیم. از استعدادهایمان بیشترین بهره را میبریم و نسبت به عیوب جسمانی و ناتوانیهای خودمان دیدگاهی واقعبینانه پیدا خواهیم کرد. زمان کمی را در استرس و اضطراب و حسادت سپری میکنیم و بیشتر اوقات آرامیم و نسبت به عقاید جدید گشادهرو؛ خوشبین؛ شوخطبع و دارای اعتماد به نفس هستیم. نسبت به دیگران احساس خوبی داریم و به آنها اعتماد میکنیم، به علایقشان توجه و احترام میگذاریم و سعی نمیکنیم که بر آنها تسلط و کنترل داشته باشیم.
با احساس یکی بودن با جامعه، نسبت به دیگران احساس مسئولیت، تعهد میکنیم و نیز نسبت به اعمال خودمان همان حس را داریم. دارای پندارهای واقعگرا هستیم و با محیط اطرافمان تا اندازهای که ضرورت دارد سازگار میشویم. برای خودمان سطحی از سازگاری را تعیین میکنیم تا بتوانیم بهراحتی و با موفقیت به زندگی ادامه دهیم و به بودن مقداری از تعارضات و محرومیتها در زندگیمان واقفیم.
از همه مهمتر از سیستمی برخورداریم که از تجراب شخصیمان سرچشمه میگیرد، یک احساس شخصی مبنی بر درست یا غلط بودن موارد. از چیزهای خیلی ساده لذت میبریم و بهترین حالت را از شرایط و اوضاع خودمان انتخاب میکنیم و نیز اجازه نمیدهیم دیگران معیارهایمان را مشخص کنند.
کارهائی را که باور داریم و از آن لذت میبریم، انجام میدهیم و خیالات بیهوده نمیکنیم، چون تحمل کردن موضوعات خیالی، سختتر از موضوعات واقعی است. از آنجائی که حسادت: نفرت و کینه روح را غصهدار میکند آنها را از خود دور میکنیم. وقت خودمان را با افسوس خوردن در مورد موضوعات و اشتباهات گذشته هدر نمیدهیم و واقعیت را آنطور که هست میپذیریم و در مورد هر رویداد بررسی و تحقیق کافی به خرج داده و هر آنچه که میگوئیم و در آنچه که عمل میکنیم صادقیم.
نواندیش بوده و وجودمان به رشد و تحول اجتماع یاری میرساند. روابط اجتماعی خود را گسترش داده و به دیگران احترام متقابل میگذاریم و نیز سازگاری ما حل شدن در مسائل و یا تسلیم شدن نیست بلکه سکوی پرش و آماده شدن برای حرکت بعدیمان است.
عشق و انگیزه ما به یادگیری و دانستن بالا بوده و از انتقادات سازنده تشکر میکنیم. همچنین پایه و اساس کار ما تفکر؛ آگاهی؛ تعادل؛ خودکاوری و خودباوری است. در هر شرایط، زندگی طبیعیمان را حفظ کرده و میکوشیم ضمن بهره بردن از مواهب زندگی، توانائیهایمان را بشناسیم و آن را رشد دهیم و به قله سربلند خودباوری و خودشکوفائی هر چه بیشتر نزدیک شویم.