دیروز رفته بودیم
افطار، پیش خاله
من بودم و پدر با
مامان و عمه لاله
وقت اذان نشستیم
با هم کنار سفره
بوی بهشت می داد
گویی بهار سفره
همراه خاله خواندیم
ما آیه آیه قرآن
شد دشت سینه ی ما
زیباتر از بهاران
خوردیم وقت افطار
نان و پنیر و خرما
مانند غنچه واشد
گل های روزه ی ما
منبع:سروش کودکان،احمد خدادوست
کلمات کلیدی: