کودکان هدیه های الهی هستند که با سرشتی پاک ، پا به جهان هستی می گذارند. از آنجا که کودکان فطرتی به دور از آلودگیها دارند ، برعهده والدین و مربیان است تا با تربیتی صحیح ، آنها را از انحراف مصون دارند . مهربانی و انس با کودک ، نقش مهمی در تربیت و شکوفایی استعدادهای نهفته او دارد . کودکان در سنین مختلف ، نیازمند توجه و احترام هستند . از این رو والدین باید با دقت خواسته آنها را پاسخ گویند . روح ظریف و حساس کودکان با رفتارهای نسنجیده ، ناراحت و پژمرده می شود . بنابراین باید از هرگونه تحقیر و تمسخر آنها و به زبان آوردن عیبها و خطاهایشان بویژه در میان جمع ، پرهیز کرد . گفته اند روزی مردی در حضور پیامبر ، به خاطر کاری که فرزندش انجام داده بود ، از او عیب جویی کرد . پیامبر از این مسئله ناراحت شد و فرمود : « فرزندت تیری از تیرهای توست . » یعنی فرزندت سرمایه و ذخیره آینده توست و تو با اهانت به شخصیت او هم به خودت ضربه می زنی و هم فرزندی را تحقیر می کنی که در آینده مددکار و پشتیبان تو خواهد بود . پیامبر اسلام (ص) در سخنی فرمود : « فرزندان خود را احترام کنید تا ازآمرزش الهی برخوردار شوید .»
یکی از آموزه های اسلام ، مهرورزی به کودکان و نشاط بخشی به آنهاست . همراهی پدر و مادر در بازی کودک ، خریدن پوشاک مناسب برای او ، قصه گفتن هنگام خواب و یا دادن هدیه ، فرزند را شاد و خشنود می کند .
از نظر اسلام ، مسئولیت پدر و مادر تنها اداره زندگی مادی و تأمین نیازهای جسمانی کودک نیست . پاسخگویی به نیازهای عاطفی و روانی کودک و توجه به جنبه های تربیتی او نیز بر عهده والدین است . وظیفه والدین دربرابر فرزندان آن چنان حساس است که امام سجاد (ع) درجهت انجام این مسئولیت ، از خداوند کمک می طلبد و چنین درخواست می کند که : « خدایا مرا در تربیت و تأدیب فرزندانم یاری و مدد فرما. » اگر والدین بتوانند از ابتدای کودکی ، رابطه خوبی با فرزندان خود برقرار کنند ، در ارضای نیازهای عاطفی و روانی آنها موفق خواهند بود . بدون تردید ، در دوران نوجوانی و جوانی نیز ارتباط بهتر و سالم تری با آنها خواهند داشت .
از آنجا که وظیفه اصلی والدین ، شکوفا سازی استعدادهای کودکان است ، اسلام هر آنچه را برای رسیدن به این هدف مفید باشد ، پذیرفته است و از والدین می خواهد که زمینه رشد کودک را فراهم کنند . بازی و استفاده از اسباب بازی ازجمله زمینه های رشد برای کودک است و به او فرصت می دهد تا جنبه های جسمی ، عاطفی ، اجتماعی و اخلاقی شخصیت خود را تقویت کند . از گذشته های دور تاکنون ، پدیده ای روانی ، اجتماعی و زیستی به نام بازی برای کسب لذت و تمدد اعصاب در زندگی انسان بویژه کودکان و نوجوانان وجود داشته است . به باور روان شناسان و جامعه شناسان ، بازی و اسباب بازی ، در روحیه و شخصیت کودکان اثر عمیقی برجای می گذارد . کودکان و نوجوانان از طریق بازی ، نقشهای اجتماعی را می آموزند و با الگوها و هنجارهای فرهنگی و اجتماعی جامعه خویش آشنا می شوند.
بنا بر تجربه و پژوهش های روان شناسانی چون پیاژه ، کودک آنچه را که در فرایند بازی یاد می گیرد ، بر خویش می افزاید و این آموزش در رشد شناختی و عاطفی او مؤثر است . بازی مؤثرترین و اصلی ترین راه یاد گیری برای کودکان است . از این رو می توان با برنامه ریزی از پیش تعیین شده ، از بازی برای تعلیم و آموزش موضوعات علمی ، مهارتهای اجتماعی و اصول اخلاقی سود جست .
بازی نیاز طبیعی کودک است و بدون توجه به آن ، کودک رشد سالمی نخواهد داشت . بازی نقش مهمی در پرورش و شکوفایی استعدادهای کودک دارد و برخی از نیازهای اساسی او را ارضاء می کند . کودک سرشار از انرژی است و نیاز دارد که این انرژی ها را به شکلی تخلیه کند . وقتی در محیط زندگی کودک ، زمینه های مثبت و سازنده ای برای تخلیه این انرژی ها وجود نداشته باشد ، به بی قراری و ناهنجاری در کودک می انجامد . اما اگر از این انرژیها به گونه ای مثبت و سازنده استفاده شود ، درون کودک مانند یک ژنراتور فعال شروع به بازتوانی و تولید دوباره انرژی می کند . این مسئله می تواند به رشد خلاقیت در کودک منجر شود . بازی بهترین وسیله برای پرورش هیجانها و عواطف است . کودک در حین بازی ، چگونگی بروز عواطف ، کنترل و ارضای مناسب آنها را یاد می گیرد . کودکانی که فرصت بازیهای گروهی را دارند ، احساسهای همدلانه بیشتری از خود نشان می دهند . بازی از نظر جسمی نیز سبب هماهنگی عضلات و اعضای بدن می شود . کودکانی که فرصت بازی داشته باشند ، چالاک ترند و بیشتر برای رویارویی با سختی های زندگی آماده می شوند . کودکان درمورد افرادی که زمینه لذت و سرگرمی و تفریح آنها را فراهم می کنند ، احساسات بهتری دارند . اگر والدین محیطی امن و سرشار از نشاط را برای کودکان فراهم آورند ، احساس ناامنی در آنان کمتر می شود .
مسئله آزاد گذاشتن کودک برای بازی ، هم در آموزه های تربیتی اسلام و هم در دیدگاههای روان شناسی ، پذیرفته شده است . البته این آزادی نباید به معنای بی بند و باری تلقی شود . چرا که بازی و سرگرمی کودکان نیز باید با تدابیر لازم و همراه با برنامه ریزی باشد . اما گاهی دخالتهای بی جا و غیرمنطقی بزرگترها در دنیای شیرین کودک ، موجبات آزردگی او را فراهم می کند . تحمیل نوع بازی و یا اسباب بازی به کودک ، باعث می شود که او در فردایی نه چندان دور ، فردی بدون اعتماد به نفس و وابسته به دیگران باشد . پیامبر اسلام (ص) در سخنی می فرماید : « فرزند خود را تا سن هفت سالگی آزاد بگذار تا بازی کند . » ایشان حتی کودکان را در سنین بالاتر نیز به بازی تشویق می کرد . امروزه روان شناسان تصریح کرده اند که بازی به گونه ای باور نکردنی در رشد جسمی و ذهنی کودک و شکل دادن شخصیت او مؤثر است . به نظر بیشتر روان شناسان اساس و پایه شخصیت یک بزرگسال ، به بازی در دوران کودکی او مربوط است .
امام محمد غزالی می گوید : « بازی اختصاص به دوره کودکی ندارد . بلکه فرزند در دوران نوجوانی نیز پس از مطالعه کتاب ، باید بازی کند ، تا خستگی ناشی از مطالعه ، از تن او برود . الزام کودک به مطالعه دائمی درس ، سبب رکود ذهنی او می شود . لذا کودک درصدد بر می آید که از مطالعه و درس فرار کند . »
روان شناسان ، منع کردن کودک از بازی را ، باعث اختلال در رشد او و نیز سرکوب غرایز و پیدایش عقده های روانی می دانند . البته همانطور که گفتیم ، بازی کودکان باید سنجیده و متناسب با سن آنها باشد .
از نکات مهم در بازی و همنشینی با کودکان این است که خود را همسان آنها قرار دهیم تا آنها بهتر ما را درک کنند . در سیره پیامبر اسلام (ص) آمده است که ایشان با کودکان مأنوس می شد و در بازی آنها شرکت می کرد . رسول خدا ، آن چنان مهربان و متواضع بود که هر زمان کودکان آن حضرت را می دیدند ، اجازه عبور به ایشان نمی دادند ، مگر اینکه دقایقی با بازی آنها همراه شود . با داستانی از رفتار مودت آمیز پیامبر با کودکان ، این سخن را به پایان می بریم . روزی پیامبر اسلام (ص) عازم مسجد بود . در راه با گروهی از کودکان که سرگرم بازی بودند ، رو به رو شد . کودکان تا آن حضرت را دیدند ، دور ایشان جمع شدند و با اصرار از پیامبر خواستند که در بازی آنها شرکت کند . پیامبر از یک سو نمی خواست آنها را برنجاند و از سویی دیگر باید خود را برای اقامه نماز به مسجد می رساند . آن حضرت ، صلاح را در آن دانست تا دقایقی با کودکان همراه شود و از آنان دلجویی کند . در این حال ، بلال حبشی از مسجد بیرون آمد و به جستجوی پیامبر پرداخت . وقتی آن حضرت را کنار گروهی از کودکان یافت ، به علت تأخیر پیامبر پی برد . بلال خواست کودکان را مورد عتاب قرار دهد . اما پیامبر او را از این کار نهی کرد و به وی فرمود : به خانه برو و تعدادی گردو و خرما برای آنها بیاور . بلال چنین کرد . پیامبر ، گردوها را میان کودکان تقسیم کرد و بدین گونه کودکان راضی شدند که پیامبر آنها را ترک کند و به مسجد برود .
اخذ: تبیان
کلمات کلیدی: