رسانهها و تحریف اخبار در دنیای کنونی
با ظهور و بسط اقسام مختلف رسانه در منطقه و جهان، به تبع تبلیغات، تحریفات و بزرگنماییها شکل وسیع تر و جدید تری به خود گرفتند. بعد از پی بردن به عمق نفوذ رسانهها بر افکار عمومی، این رسانهها به سنگر مبارزاتی گروهها و کشورهای رقیب بدل گردیدند. توجه به اخبار و مسایل خاورمیانه روند رو به رشدی را در میان رسانههای مختلف جهان داشته است. ضمن اینکه خود رسانههایی که در داخل منطقه هستند نیز رشد چشمگیری داشته اند. هم اکنون، رسانهها و خبرگزاریهای بزرگ دنیا، بخش عمدهای از اخبار خود را به حوادث خاورمیانه اختصاص میدهند که BBC ، CNN و... نمونههای پرقدرتی از این رسانهها هستند اما کانالهای ماهوارهای بسیاری به زبانهای مختلف خصوصا انگلیسی، عربی و فارسی در کشورهای خاورمیانه مشغول به فعالیت هستند که تقریبا کل خاورمیانه به اضافه پاکستان و ... را هم تحت پوشش قرار میدهند.
شبکههای تبلیغ مسیحیت که همه از طریق ماهوار ه پخش میشوند و شبکه های فارسی زبانی که از لندن و لوس آنجلس پخش میشوند، و اصل مبارزه با مذهب یا مذهب ستیزی را برگزیدهاند (حسنخانی، 1385: 9). به این مجموعه شبکههایی چون الجزیره، المنار و العالم و... را هم که اضافه کنیم تا حدی به حجم و وسعت تعداد رسانههایی که اخبار منطقه را تحت پوشش میدهند (سوای رادیو و تلویزیون و شبکههای داخلی و...) پی خواهیم برد. و لذا به جرأت میتوان گفت که یکی از کانونیترین مراکز توجه خبری جهان را باید منطقه خلیج فارس دانست. تمام رسانههایی که نام برده شد، هر کدام با اهداف و مقاصد خود تأسیس شده اند و غالبا در خدمت یک تفکر حامی هستند.
اما با کمی دقت متوجه میشویم که در انعکاس اخبار شاید در هیچ کجای دیگری به اندازه خاورمیانه شاهد بازیهای کلامی (به قول ارون دیویچ) نباشیم، چرا که در سرتاسر انعکاس اخبار در خاورمیانه شاهد وجود نامگذاری های مثبت، منفی و حسن تعبیرهایی هستیم که سه عامل عمده بازیهای کلامی از دید «دیویچ» هستند. همین بهرهگیری از بازیهای کلامی در مقاطعی چنان شدت مییابد که وقایع را بسیار بغرنج تر از آنچه که واقعا میباشد به تصویر میکشند و گاهی هم حوادثی مهم و پر اهمیت در لا به لای اخبار دیگر به گونهای بیان میگردند که اندک توجهی را به خود جلب نمینمایند.
به هنگام توجه به اخبار خاورمیانه به الفاظ فراوانی همچون تروریسم، مستعمره، اسلام افراطی، متجاوز، اسلام ستیزی، عقب افتادگی، رژیم، شورش، فقر اقتصادی، امنیت، قربانی، انتحار و شهادت طلبی و ... بر خواهیم خورد که انگار سرنوشت این منطقه با این مسایل گره خورده است. گروهی را که شبکههای وابسته به غرب تروریستی میدانند و از کوچکترین حرکت آنها به عنوان یک عملیات تروریستی پردامن سخن به میان میآورند، رسانههای وابسته به کشورهای اسلامی آنها را شهادت طلب و قربانی تروریسم میدانند و...
مطالعه موردی
در جنگ عراق، رسانهها قبل و بعد از جنگ تصویری تمام عیار از وقایع عرضه نکردند. یکی از عوامل مهم زمینه سازی برای جنگ خود رسانههای غربی بودند که همواره خطر صدام و بمب های هستهای وی را متذکر میشدند و لذا به نظر میامد چنین خطر بزرگی باید کنترل یا از میان برداشته شود، هر چند بعدها کذب ادعای آنان مشخص گردید لکن نتیجهای که باید از آن میگرفتند را در آن مقطع به دست آوردند. در خلال جنگ هم چنین بود. بسیاری از زوایای این جنگ منعکس نگردید. آنان که تا آن زمان کشته شدن چند نفر را قتل عام میدانستند کمتر سخنی از تعداد کشتگان در این جنگ به میان آوردند و این در حالی است که رسانههای رقیب، به گونهای دیگر با این مسأله برخورد کردند. کمی به عقب تر بر میگردیم و گفته خود را با یک مثال عینی دیگر پی میگیریم. در سال 1990 گزارشی مخابره شد که طبق آن سربازان عراقی در شهر کویت با خاموش کردن گرمخانه موجب مرگ کودکان را فراهم آوردند. میاوکین (که تحقیقات او درباره سوء استفاده از رسانه در جنگ خلیج فارس در روزنامه «گاردین» چاپ شد) از ملاقات خود با پرستاران بیمارستان میگوید . پرستاران از شنیدن چنین اخباری بسیار تعجب کردند و معلوم شد که منبع این خبر دختر 15 ساله سفیر کویت در واشنگتن است، او در مقام پرستار به کنگره ایالات متحده معرفی شد. ولی در واقع سالها بود که در کویت زندگی نمی کرد (جنگ تبلیغات و رسانهها، 1382). خود «اوکین» میگوید همیشه داستانی در مورد کشته شدن کودکان ذکر میشود. تأثیر این کار خبیث جلوه دادن دشمن است و ضرورت برای اقدام فوری، چنانکه دیگر جایی برای فعالیت دیپلماتیک نباشد. البته این به معنای دفاع از رژیم سابق عراق نیست. بلکه بیان نمونهای از تأثیر روانی رسانهها میباشد.
به عنوان نمونه آمریکا در حمله به عراق از تکنیکهای رسانهای زیر استفاده کرده است:
*کنترل خبرنگاران *استفاده از خبرنگار همراه * آگاهی های کاذب *کسب وجهه در جنگ روانی
*نبود تحلیل خبری در شبکه های خبری خارجی *پخش تصاویر جنگی بدون ذکر دقیق محل رویداد
*انگاره سازی * سانسور *کذب و دروغ * استفاده از رادیوهای برون مرزی به منظور جنگ روانی
تاکید بر قوانین انهدام تاسیسات تبلیغی و رسانه ای دشمنان و رقبا شعار دموکراسی در توجیه اعتراض های مردمی
اما نمونههای دیگری هم میتوان نام برد که رسانهها در این زمینه فعال بوده اند: مثلا اوضاع و احوال سیاسی، اجتماعی و اقتصادی خاورمیانه چندان مطلوب نیست. نظام های توتالیته، فقر اقتصادی و فرهنگی هم در این منطقه مشاهده میشود، اختلافات متعددی هم در بین گروهها، مذاهب و
غیره وجود دارد. لکن هنگامی که این اخبار را از دید رسانههای خاصی بنگریم، اوضاع را بسیار وخیم تر و وحشتناک میبینیم و لذا تسریع در اجرای طرح خاورمیانه بزرگ یا بزرگتر برای ما ضروری مینماید. از جمله دیگر موارد مهم تحریف خبر باید به مسأله فلسطین و اسرائیل اشاره کرد. «رابرت فیسک» خبرنگار روزنامه ایتالیایی ایندیپندنت و نویسنده کتاب « جنگ بزرگ» بر سر تمدن «فتح خاورمیانه» به بخشی از این تحریفات اشاره میکند: او شادمان است که خاورمیانه را ترک میکرد. زیرا دیگر مجبور نبود واقعیات را مطابق ذائقه افراد خاصی تغییر دهد. او میگوید نمی توان «دیوار حایل» را که از دیوار برلین هم بلندتر است دیوار نامید و به واژه حصار امنیتی باید اکتفا نمود. در عوض اگر کودکی فلسطینی به علامت اعتراض به سمت حامیان این دیوار سنگی بیاندازد عمل او را باید جنون آمیز منعکس نمود و فلسطینیان هم که در مقابل این عمل اعتراض میکنند نیز از دید برخی رسانهها مردمی شرور خوانده میشوند. وی در پایان میگوید چرا نباید یک مستعمره را مستعمره و یک اشغال را آنــگونه که هست توصیف نماییم و دیوار را دیوار بنامیم .
اما تبلیغات رسانهها چه از جنبه مثبت داخلی و چه از جنبه منفی بسیار وسیع خارجی در مورد ایران را هم سالهاست که شاهد هستیم و آخرین نمونههای آن مربوط به جریان پرونده هستهای ایران و همچنین ریاست جمهوری آقای احمدی نژاد است (مراجعه شود به تحلیلهای سی ان ان، بی بی سی، هفتهنامه اکسپرس و...) که مجال و ضرورتی برای پرداختن به آن نیست.
نقش رسانهها در عملیات روانی
"الوین تافلر "، نظریه پرداز سرشناس آمریکایی در باره نقش رسانهها در فرآیند عملیات روانی در آینده، معتقد است که وسائل ارتباطی عرصه نبرد آینده را می سازند که "از گلوله های سلاح های جنگی بسیار مرگبارترند " (6)
از دیدگاه وی، عرصه نبرد فردا را گستره فرستندهها، رسانهها، پیامگیران و پیامسازان شکل میدهد. تافلر در عین حال، برخی از تاکتیکهای این نبرد را که امروز، دوران جنین خود را سپری میکنند، معرفی کرده است که به اختصار عبارتند از:
1) تاکتیک حذف که کاملاً روشن است و بر حذف کردن پارهای از اطلاعات استوار میباشد.
2) تاکتیک کلیبافی که در آن، جزئیات بزرگ جلوه داده میشوند، بیانیههای دیپلماتیک را میتوان نمونه برجستهای ازآنها دانست.
3) تاکتیکهای زمانبندی که معمولترین آنها تأثیر در بخش پیام است تا پیامگیر زمینگیر شود.
4) تاکتیک قطرهچکانی که در آن، دادهها به جای آن که در یک سند ارایه شوند، در زمانهای گوناگون به مقدار کم پخش میشوند.
5) تاکتیک تبخیر که در آن، شایعات پخش میشوند تا مخاطب سردرگم گردد؛ تاکتیک برگشتیای که ساختن دروغ برای تست حریف است.
6) تاکتیک دروغ بزرگ که منظور از آن، همان شیوههای دکتر گوبلز، عنصر تبلیغاتگر هیتلر است.(7)
نتیجهگیری
کوتاه سخن آنکه منطقه خاورمیانه به لحاظ موقعیت خاص، ذخایر موجود، پراکندگی جمعیتی و وضعیت مذهبی و ... حائز اهمیت فراوان است و با پتانسیل بالایی که دارد به کشورهای منطقه این توانمندی را میدهد که به صورت بالقوه بتوانند موقعیت جهانی و منطقهای بسیاری از قدرتهای بزرگ را دچار چالش کنند. از طرف دیگر به خاطر حضور قدرتهای بزرگ، منافع آنها با این منطقه عجین شده است و از سوی دیگر در خود منطقه هم در بین کشورها تضاد منافع فراوانی وجود دارد و فرضیه تحقیق بدینگونه ثابت میگردد که رسانهها غالبا ابزاری در دست گروهها و کشورهای خاص هستند برای تحقق اهداف خودشان. و لذا بسیاری از این رسانهها از رسالت اصلی خود یعنی انعکاس واقع اخبار و بالا بردن سطح آگاهی مردم منحرف شده و در خدمت اربابان خود درآمدهاند و اخبار و وقایع را آنگونه که به آنها دیکته میکنند منعکس میکنند و لذا در بسیاری از موارد، اندک مسایلی را آنچنان پرو بال میدهند که گویی واقعهای بس عظیم اتفاق افتاده است و یا در انعکاس برخی اخبار چنان کوتاهی میکنند که انگار اصلا آنها را ندیده اند و یا خبری را آنچنان کم اهمیت جلوه میدهند که بدان توجهی نگردد.
کلمات کلیدی: