در اکثر کتب روایی شیعی، بخشی وجود دارد، بنام «باب القران» یا «کتاب القرآن» که در آن روایاتی درباره فضل قرآن، فضیلت قاری قرآن، ثواب قرائت سوره ها و نکات دیگر مطرح شده است. یکی از این نکات، مسئله تحریم غنا و استحباب تحسین صوت در قرائت قرآن است که اگر دقت کنیم، متوجه خواهیم شد که آموختن هنر قرائت باتوجه به برخی از روایات (روایت شماره 4) وجوب کفائی دارد (یعنی لازم نیست همه مسلمانان هنر قرائت را فرا بگیرند) یا لااقل مستحبّ مؤکّد می باشد. (یعنی مستحبّی است که انجام دادنش بهتر است و عمل به آن، تأکید شده است).
در قرائت قرآن نباید از الحان غیرعربی (عجمی) استفاده کرد و همچنین از روشهای غیر عربی؛ مانند نوحه گری و روشهای آوازی رهبانها.
محدثین بزرگوار ما، در توجیه بعضی روایات فرموده اند: قرآن را با صوت زیبا تا آن حدّی که غنا نباشد، باید قرائت کرد، البته بدون آنکه حدود حسن صوت و غنا را مطرح کنند.
برای اینکه با حدود هنر قرائت و شرایط تلاوت قرآن آشنا شویم، روایت مورد وثوق زیر را مورد بررسی دقیق قرار می دهیم:
عن اَبی عبدالله ـ علیه السلام ـ قال رسول الله ـ صلی الله علیه و اله و سلم ـ : اقْرَؤُا القُرآنَ بِاَلحانِ الْعَرَبِ وَ اَصْواتِها وَایّاکُمْ وَ لُحُونُ اَهلِ الفِسْقِ و الکبائرِ سَیَجیءُ بَعدی اقوامٌ یُرجِّعونَ الْقرآنَ تَرْجیعَ الْغِناءِ وَ النّوْحَ و الرَّهْبانَّیةَ، لایَجْوزُ تراقیهمْ، قُلوُبُهمْ مَقْلوبة وَ قُلوبُ مَنْ یُعجِبُهُ شَأْنُهُمْ
قرآن را با الحان و اصوات عربی بخوانید و از الحان اهل فسق و معاصی بپرهیزید، همانا بزودی پس از من کسانی خواهند آمد که قرآن را با ترجیع غنا می خوانند و نوحه گری می نمایند و به روشهای آوازی دیگر ادیان، تلاوت می نمایند، این قرائت از حلقومشان پائین تر نی رود ( به دلهایشان اثر نمی کند) دلهای ایشان برگشته است، همچنین دلهای کسانیکه از قرائت آنها به اعجاب آیند.
در جمله اول روایت شریفه با قید ( اقرؤا القرآن بالحان العرب…) قرائت قرآنی با الحان غیر عربی را خارج و نهی نموده است. در جمله دوم (و ایاکم و لحون…) قرائت قرآن با الحان عربی را که از افراد بی ایمان و اهل معصیت اخذ شده است، نهی فرموده است. در جمله سوم (فأنّه سیجی…) اشاره به جمله اول دارد؛ یعنی، از قرائت قرآن با روشهای ادیان دیگر یا آهنگهای غیرقرآنی برحذر داشته است. در جمله چهارم تا آخر روایت شریفه (لایَجوز تراقیهم…) صفات قاریانی را که برخلاف دستور جمله اول قرائت می کنند و علت اتخاذ چنین قرائتهایی را که موجب تیره و تار شدن قلب الهی انسان است، ذکر فرموده است. و این تاریکی به سبب معاصی حاصل می شود و تقلید از قرائت قاریانی را که چنین صفتی دارند، در ابتدای روایت شریفه نهی شده است.
بنابراین با این شرایط بسیار دقیق، حدود هنر قرائت این چنین مشخص می شود:
قرآن باید به لحن عربی خوانده شود.
در قرائت قرآن نباید از الحان غیرعربی (عجمی) استفاده کرد و همچنین از روشهای غیر عربی؛ مانند نوحه گری و روشهای آوازی رهبانها.
از الحان قاریان اهل معصیت باید احتراز نمود.
قرآن را با ترجیع غنا نباید خواند
باید از قرآن علاوه بر قرائت ظاهری، استفاده باطنی نمود.
در اینجا به چند موضوع باید اشاره کرد:
1- برخی از قاریان با استناد به اینکه آهنگهای عربی تلفیقی از آهنگهای غیرعربی (مثلاً ایرانی) است، استفاده از آهنگهای غیرعربی را در قرائت جایز می دانند. مثلاً یکی از گوشه های دستگاه ایرانی را عیناً در قرائت قرآن به کار می برند، که باید گفت: طبق این روایت شریفه، عمل خلافی است و صاحب قرآن اجازه به آن نداده است.
2- موسیقی قرآن، کاملاً جدای از موسیقی آوازی عربی است و احتمال اینکه کسی صددرصد از تکنیک های آوازی در قرآن استفاده بکند، بسیار بعید است. ثانیاً اگر منظور استفاده های جزئی (مثلاً در قالب یک نوع تحریر خاص یا یک آهنگ) باشد، بازهم مخالف روایت شریفه است. از اینها گذشته، آهنگهای قرآنی چنان جذابیّت و نورانیّت و گستردگی دارند که اصلاً نیازی به مراجعه غیر آن وجود ندارد و قاریان قرآن باید با تمرین و تفکر و نورانیّت و استفاده از این نغمات قرآنی به درجه ابداع برسند، که ان شاء الله در فصل سوم کتاب، مفصلاً بحث خواهد شد.
3- مسأله ترجیع صوتی و حلال و حرام آن، از موضوعات دیگری است که باید توضیح داده شود. ترجیع یعنی بازگرداندن صدا به حلق یا چرخش صدا در حلق و به اصطلاح تحریر زدن. در روایت شماره 6 امر به ترجیع در قرائت قرآن فرموده اند و در روایت شماره 7 نهی از ترجیع غنا نموده اند. بنابراین ترجیع دوگونه است: حلال و حرام. بدیهی است که ترجیعی که در قرائت قرآن جایز است و امر به آن شده است، ترجیعی است که در لحن عربی وجود دارد. و ترجیعی که درالحان عجمی موجود است؛ مانند چهچه زدن که در آوازهای فارسی معمول است، در قرائت قرآن جایز نیست وبالطّبع بکاربردن آن در قرآن حرام است.
برای حسن ختام این مبحث، نظریه حضرت ملامحسن فیض ـ قدس سره ـ در باب غنا را بیان می کنیم. البته لازم است قبل از بیان نظریه ایشان گفته شود بحث غنا در بین علماء تشیّع پیرامون صوت طبیعی انسان است، نه صوت مصنوعی و آلات و ادوات موسیقی.
ایشان در کتاب شریف «الوافی» در باب «کسب المغنیّه و شرائها» بیاناتی دارند که حاصل آن چنین است:
غنا دو وجه دارد: غنای حلال و غنای حرام. غنای حرام آن است که مناسب مجالس لهو ولعب باشد و اشاره لغو و بیهوده، در آن بکار رود و غنای حلال آن است که شرائط غنای حرام را نداشته نباشد بلکه به وسیله آن، انسان به کمال برسد و از ظلمات عالم طبع، به نور عالم ملکوت راه یابد و به خیرات ترغیب شود و به زهد وادار شود و از معاصی جدا گردد.
در خاتمه به این نتیجه می رسیم که با توجه به روایات شریفه، قرائت قرآن با صوت و لحن زیبا وترجیع حلال (هنر قرائت)، ممدوح و مورد رضایت حضرت حق، رسول اکرم و ائمه اطهار ـ علیهم السلام ـ می باشد، به شرطی که با شرائط لازمه اش باشد (بالاخص تدّبر در آیات) و از حدودش خارج نگردد قرائتی که در آن، شرائط لحاظ نگردد (مخصوصاً تدبّر)، مذموم است و آوازی بی خاصیت، هرچند خوشایند مستمعین قرار گیرد. زیرااین چنین قرائتی حاصلی بجز حظّ و بهره شنوایی در بر ندارد.وَ لایَزیدُ الظالَمینَ الاَّ خَساراً.
اخذ: ایران ناز
کلمات کلیدی: