دهمین روز از ماه رمضان سال دهم بعثت (3 سال قبل از هجرت) میگذشت که واقعهای رخ داد؛ در هنگامهای که مسلمانان در شعب ابیطالب در محاصره بودند و وجود حضرت خدیجه کبری تسلای خاطری برای رسول گرامی اسلام در آن وضعیت سخت و طاقت فرسا بود.
آری! پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله یار دیرینه خود را از دست داد.
چون حضرت خدیجه بانوی فداکار و همسر بی نهایت مهربان حضرت رسول (صلی الله علیه و آله) در سن شصت و پنجسالگی از دنیا رفت ، پیامبر (صلی الله علیه و آله) او را با دست مبارک خویش در حجون مکه (قبرستان ابوطالب) به خاک سپردند . حزن در گذشت او پیامبر (صلی الله علیه و آله) را بسیار محزون ساخت به همین دلیل آن حضرت سال در گذشتحضرت خدیجه را عام الحزن - سال اندوه - نام نهاد. از ثروت بسیار حضرت خدیجه همسر بیهمتای پیامبر (صلی الله علیه و آله) اسلام رونق یافت .
پدر او: خو یلد بن عبد الغری بن قُصَی بن کلاب است.
مادر او: فاطمه دختر زائده بن أصَم است.
تولد: سال 68 پیش از هجرت
فرزندان: قاسم، عبدا...، زینب، ام کلثوم، فاطمه و رقیه میباشند.
لقب: طاهره
وفات: در ماه رمضان سال دهم بعثت و پس از سه روز بعد از وفات ابوطالب است.
در هنگام ازدواج با پیغمبر(صلی الله علیه و آله) عمر شریف آن حضرت 25 سال و عمر خدیجه 40 سال بود. ثروتش از همه قریش بیشتر بود و اهالی مکه با اموال او پیش از آنکه با پیغمبر (صلی الله علیه و آله) ازدواج کند تجارت میکردند و خدیجه پس از ازدواج با پیغمبر هر چه داشت به وی بخشید و این ثروت هنگفت از پایههای تشکیل دهنده دعوت اسلامی به شمار میرود.
سخن از اسلام خدیجه گفتن در واقع سخن از اسلام در روز نخستین است. همه امت اتفاق نظر دارند که خدیجه اولین بانویی است که اسلام آورده است. در همان زمانی که پیامبر گرامی از اذیت و آزار و دشواریها رنج میبرد، آنجا کسی بود که از بار اندوه و غمهای او میکاست و موجب میشد که غمها و اندوههای خویش را به فراموشی سپارد. او تنها خدیجه همان زن با ایمان بود، همان زن گران قدری که یاور و شریک محمد (صلی الله علیه و آله) بود.
رسول گرامی (صلی الله علیه و آله) به خاطر صداقت و امانتی که از او نمایان شده بود به صادق و امین معروف بود و خداوند حاضر و ناصر چنین میخواست که خدیجه دارای سیره ای باشد که بدان از همه زنان منحصر به فرد باشد، به همین جهت در دوره جاهلیت به طاهره معروف بود و همین لقب برای شرف و افتخار او کافی است.
ثروتمندترین زن قریش و شاید ثروتمندترین زن سرزمین بطحا اینک قصد ازدواج کرده است. بسیاری در این اندیشهاند که چه مَهر گزافی باید پرداخته شود! امّا خدیجه(علیهاالسلام) مهرش را از مال خود قرار داد. چشمها به تحیّر گشوده شد و زبانها به سرزنش. یکی از قریش گفت: «عجب است که مهر را زنان برای مردان ضامن میشوند!» و ابوطالب عموی بزرگوار پیامبر ـ که سلام خدا بر آنها باد ـ همان دریای غیرت و کوه صلابت، خروشید که: «اگر شوهران دیگر چون فرزند برادر من باشند زنان به گرانترین قیمتها و بلندترین مهرها ایشان را طلب خواهند کرد و چون مانند شما باشند، زنان مهر گران از شما خواهند خواست» و به راستی که خدیجه عالمی را به پای یک نگاه مهربان پیامبر(صلی الله علیه و آله) فدا میکرد.
مناقب خدیجه فراوان است و او از میان زنان کسی است که به مرحله کمال رسیده است. او خردمند و با جلال و متدین و پاکدامن و بزرگوار و از اهل بهشت بود. پیغمبر (صلی الله علیه و آله) او را ستایش میکرد و بر دیگر زنان مؤمن برتری میداد و او را بسیار بزرگ میداشت تا جائیکه عایشه میگفت: به زنی رشک نبردم آنچنان که به خدیجه حسد ورزیدم زیرا که پیامبر (صلی الله علیه و آله) بسیار زیاد از او یاد میکرد.
خدیجه بنت خُوَیْلِدْ ـ که سلام خدا بر او باد ـ زنی بود مورد احترام و صاحب نام، آن هم در دوران تاریک جاهلیّت عرب و دوران ننگ شمردن زنان.
اخلاق حَسَنه، بزرگواری و بزرگ منشی خدیجه از سوی و ثروت بسیار او از سوی دیگر او را در میان زنان قریش و بلکه زنان عرب برتری داده بود، آن گونه که او را ملکه عرب و سیّده بطحا لقب داده بودند. زنی پاکدامن و عفیف، با اخلاق و آدابی نیکو و با مرتبهای بالا از فهم و اندیشه؛ زنی که لایق همسری با خورشید هدایت و لایق مادری برترینِ زنانِ عالم، فاطمه زهرا، شد. زنی فداکار و از جان گذشته که در راه محبّت پیامبر نه از ثروت و شهرت اجتماعی، که از جان نیز دریغ نکرد. سلام خدا بر او باد.
آخرین سخن خدیجه، به هنگامی که بر بستر مرگ خفته بود، از درد و رنج هائی که در راه پیامبر(صلی الله علیه و آله) دیده بود کم ارج تر نبود. لحظهای که شبح مرگ بر چهره او سایه افکنده بود به پیامبر چنین میگوید:
« ای رسول خدا ...... من در حق تو کوتاهی کردم و آنچه شایسته تو بود، انجام ندادم.از من در گذر و اگر اکنون، دل در طلب چیزی داشته باشم, خشنودی توست.»
کلمات بر لبان پاکش میلغزد و آخرین نفسهایش را با خشوع و ایمان بر میآورد ......
حضرت خدیجه علیهاالسلام پیش از ولادتْ در کتاب آسمانی انجیل که بر حضرت عیسی نازل شد، به عنوان «بانوی مبارکه» و هم دم مریم در بهشت یاد شده است. هم چنین در عصر جاهلیت که بسیاری از زنان به انحرافهای عصر جاهلی آلوده بودند، حضرت خدیجه علیهاالسلام به خاطر قداست و پاکی به عنوان «طاهره» یعنی پاک سرشت و پاک روش خوانده شد. از سویی نیز شخصیت خدیجه علیهاالسلام آن چنان چشم گیر بود که او را به عنوان «بانوی بانوان» و «سرور زنان» میخواندند. لقب دیگر آن حضرت «کبری» است که به معنی «ارجمند و والا مقام» میباشد.
ستایش پیامبر از خدیجه سخنی طولانی است که آنرا راویان حدیث و نویسندگان تاریخ، در آثار خویش بر شمردهاند. اما تنها به عنوان نمونه، عایشه که خود از همسران پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) پس از خدیجه (علیها السلام) میباشد، علاقه و محبت شدید آن حضرت نسبت به خدیجه کبری(علیها السلام) را این گونه توصیف میکند: " من خدیجه را هرگز ندیده بودم، اما آنچنان که بر خدیجه حسد ورزیدم، بر هیچ یک از همسران پیامبر رشک نبردم، چرا که پیامبر او را بسیار یاد میکرد(مستدرک صحیحین، جلد 3، صفحه 186- أسد الغابة، جلد 5، صفحه 438).... او از خانه بیرون نمیآمد مگر آنکه خدیجه را یاد میکرد و او را به نیکی ستایش مینمود(الإستیعاب، جلد 2، صفحه 721- أسد الغابة، جلد 5، صفحه 539)... و از ستایش او و استغفار برای او دل تنگ و خسته نمیشد(سیر أعلام النبلاء، جلد 2، صفحه 82)... هرگاه رسول خدا گوسفندی را ذبح میکرد، میگفت آن را به دوستان خدیجه بفرستید. سر انجام روزی علت این کار را پرسیدم؛ فرمود: من دوست خدیجه را هم دوست دارم....(الإصابة، جلد 4، صفحه 275 )
اخذ: تبیان
کلمات کلیدی: